خلاصة:
محمدتقی بهار مشهور به ملک الشعرا در دوران کودکی و نوجوانی زبان و ادبیات عربی را فرا گرفت. تاثیر آشنایی او با این زبان در اشعارش کاملا مشهود است. وی از امثال و اشعار و سخنان عربی در آثار خود، به صور گوناگون، بهره جسته است.
با تامل در تاثیرپذیری بهار از امثال و حکم عربی، آثار آن را به صورت های زیر می توان باز شناخت:
- مضامینی که به نظر می رسد مستقیما از منابع عربی گرفته شده اند.
- مضامینی که در آثار گویندگان پارسی زبان دیده می شود و بهار نیز آنها را در شعر خود به کار برده است.
- بخشی از اقتباس ها که ظاهرا به حکمت و ادب عربی تعلق دارد اما منبع آنها اندرزنامه های پهلوی است و احتمال دارد بهار آنها را مستقیما از منابع پهلوی گرفته باشد.
ملخص الجهاز:
"(-سبزیان پور 3831،ص 121-221) شاعر و نویسندگان عرب که بهار از آنان یا از آثارشان نام برده است شاعر،در فصل بهار،همه را شاد و غزلخوان و بلبل را در حال خواندن حماسهء عنتره (525-516 م)میبیند(بهار،ص 085)؛اثر علی عبد الرسولی،از شاعران معاصر بهار،را با نوشتههای ابن عمید(وفات:953 هـ)،از کاتبان مشهور عرب،وصف میکند(همان، ص 126)؛خطوط برگهای بنفشه را در زیبایی به خط ابن مقله(372-923 هـ)،از خوشنویسان عرب،تشبیه میکند(همان،ص 926)؛در رثای جمیل صدقی الزهاوی (0821-5531 هـ)،شاعر عراقی که با او دوستی دیرینه و مفاوضات ادبی داشت، قصیدهای میسراید که در آن او را با شاعران بزرگ عرب مثل أعشی(وفات:8 هـ)، أخطل(وفات:91 هـ)،لبید(065-14 هـ)،بشار(59-861 هـ)،مروان بن أبی حفصة (601-281 هـ)،ابو الأسد(اواخر قرن دوم در عهد عباسی)،ابو نواس(041-891 هـ)، ابو تمام(781-032 هـ)،دعبل(841-742 هـ)،ابن حمدان(شاعر و ادیب اهل بغداد معاصر معتضد عباسی)،ابن معتز(742-592 هـ)،متنبی(303-453 هـ)،ابو العلاء (263-944 هـ)،ابن خازن(592-815 هـ،شاعر و خطاط ایرانی الاصل)،مقایسه میکند و میگوید هیچکدام چون تو حقجو و وطنپرست نبودند(همان،ص 317)؛خود را مانند ابو العلاء معری در رنج و عذاب میبیند(همان،ص 383)؛چهار شاعر عرب را به چهار صفت معرفی میکند: در گه رامش زهیر و نابغه هنگام خوف گاه کین أعشی قیس و عنترة گاه غضب (همان،ص 9021) در چاپلوسی ابنای روزگار که خنکترین شعر را بهترین معرفی میکنند،گوید: خوبتر خوانند از نظم جریر و أعشیش(همان،ص 5421) داستانهای منقول از منابع عربی بهار موضوع قصیدهء«دل مادر»(همان،ص 5001)را-چنانکه در آغاز آن اشاره کرده-از مجمع الأمثال(میدانی،ج 1،ص 331)و قصیدهء«داستان مهندس که گنجخانه ساخت»را بیآنکه از سنمار نام ببرد از همان اثر(همان،ج 1،ص 951،ذیل جزاء السنمار)اقتباس کرده است."