خلاصة:
مراد از «تاریخ گذاری قرآن» تعیین تاریخ نزول سورههای قرآن است. با توجه به اینکه این موضوع تاریخی است مبنا و روش تحقیق آن، استناد به ادله تاریخی، روایات معتبر و مضامین آیات و سور است. قرآنپژوهان مسلمان، اغلب در این زمینه به روایت ابنعباس استناد کردهاند و براساس آن به ترتیب نزول سورهها پرداختهاند؛ ولی از آنجا که خاورشناسان لحن، آهنگ و سبک آیات و سور را ملاک و مبنای تحقیق خود قرار داده و به روایات ضعیف استناد جستهاند، به نتایجی ناموزون رسیدهاند؛ به گونهای که نتیجه پژوهش آنها در ارائه ترتیب سورهها، نه تنها با ترتیب روایی ناسازگار است، بلکه میان ترتیبهای خودشان هم تفاوت و ناسازگاریهای بسیار زیادی مشاهده میشود. این نکته نشان دهنده آن است که معیارها و مبانی آنها چیزی جز ذوقیات و تخیلات نبوده است.
قسمت اول این مقاله در شماره پیشین منتشر شده بود. در این شماره قسمت پایانی آن را تقدیم خوانندگان فرهیخته می نماییم.
The process of dating Quran refers to the appointment of the Quran’s Surahs revelation dates. Since the research is on the history، the method of research is based on historical proofs، creditable traditions and the contents of verses. Thus، most Muslim researchers of Quran have referred to Ibn-Abbas tradition to date the Surahs; but since، the orientalists have referred to the tune and the style of the surahs and verses and supported their ideas with poor tradition، they have somehow come up with wrong and unbalanced results. These facts indicate that the basis and criteria of this research has been nothing but personal imaginations
ملخص الجهاز:
"این تعبیر که شباهت بسیار زیادی به اشعار مشرکان دارد، لااقل سه بار در نخستین واحدهای نزول وحی به کار رفته است: در آیه مذکور و در آیه 11 سوره مزمل: « وذرنی والمکذبین أولی النعمة و مهلهم قلیلا» و در آیه 11 سوره مدثر: « ذرنی ومن خلقت وحیدا»، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به منظور رفع اتهام از شعر و کهانت بودن قرآن، پس از آنکه میگوید:« انه لقول رسول کریم»، بلافاصله میافزاید: « إنه لقول رسول کریم و ما هو بقول شاعر قلیلا ما تؤمنون و لابقول کاهن قلیلا ماتذکرون»،12 احتمالا آیات 221 تا آخر سوره «شعرا» نیز به همین دوره مربوط میشود که در ضمن آن انتقاد شدیدی علیه شاعران مطرح شده است که به گفتههای خود عمل نمیکنند.
به عنوان نمونه، از جهت سبک و آهنگ سخن، سورههای بسیاری را مشاهده میکنیم که با تمام مراحل سهگانه طبقهبندی او از سور مکی هماهنگ و سازگارند و به لحاظ منطقی قابل تفکیک نیستند نیز از جهت موضوع و محتوا میبینیم او سورههایی را که بحث از قیامت و پدیدههای هستی میکند، در مرحله نخست دوران وحی جای داده است؛ در حالی که موضوعات متعدد دیگری در همان دوران در قالب آیاتی مطرح شدهاند که تکرار آن مباحث در همان مرحله کمتر از آیات مربوط به رستاخیز نیست، ولی او هیچ ذکری از آنها به میان نیاورده است."