خلاصة:
هدف این مقاله بررسی آرای اخلاقی فیض کاشانی است.آرای اخلاقی فیض تا حد زیادی با نظریهی اخلاقی غزالی مطابقت دارد و این از بررسی دو کتاب بسیار مهم احیاء العلوم غزالی و محجه البیضاء فیض کاشانی کاملا مشخص میگردد.مکتب اخلاقی غزالی را میتوان تلفیقی نسبتا سازگار از اخلاق فلسفی ارائه شده در تهذیب الاخلاق ابن مسکویه،سلوک اخلاقی و عرفانی ارائه شده در آثار عرفای پیشین،به خصوص قوت القلوب مکی و احکام و مفاهیم اخلاقی عرضه شده در کتاب و سنت دانست.نظریهی فیض این تفاوت را دارد که با بهرهوری از آموزههای مکتب امامت،نگاه معتدلتر و واقع بینانهتری از برخی مفاهیم و روشهای اخلاقی نزد غزالی ارائه میدهد.
ملخص الجهاز:
بدین ترتیب و معادل با تعریفی که غزالی از علم معامله به دست میدهد،این علم،همان علم اخلاق است و چون موضوع این علم،نه تنها خلق و خوها،بلکه رفتارها نیز هست(ابن سینا، 0691/0831،ص 4؛فارابی،ص 32؛اعوانی،ص 102)دو قسمت عبادات و عادات در کتابهای احیاء العلوم و محجه البیضاء،رفتارهای آدمی را در زندگی فردی و اجتماعی و نیز در رابطه با خداوند مورد بحث و بررسی قرار میدهند.
به همین جهت فیض در رسالهی زاد السالک(ص 02-22)مبدأ انسان را جهل و نقصان طبیعی که با آن به دنیا میآید،منتهای او را وصول به حق،که کمال حقیقی و فوق همهی کمالات است،مسافت را مراتب کمالات علمیه و عملیه،که روح آنها را طی میکند،منازل را صفات حمیده و اخلاق پسندیده که احوال و مقامات روح را تشکیل میدهند و راهبر این سفر را جد و جهد و همت و تربیت،ریاضت مداوم نفس به وسیلهی تکالیف شرعی و نیز یکی کردن همتها و انقطاع به سوی خداوند میداند.
همچنین انسان از ادراک جمال حقیقی لذت میبرد و آنچه را که زیبا مییابد محبوب میدارد و این حبّ،تنها پس از بصیرت باطنی ایجاد میشود که وظیفهی خاص قلب است و اگر قلب در اثر امراض نفسانی بیمار شده باشد از انجام آن ناتوان خواهد بود(همان،ص 8-9).
به همین دلیل در کتاب ریاضت نفس که در قسمت مهلکات(عوامل نابودی انسان)و قبل از تحلیل و تفصیل رذایل آمده است،پس از بیان فضیلت و اهمیت حسن خلق،ماهیت و حقیقت آن مورد بررسی قرار گرفته است(فیض، همان،ص 78-39؛غزالی،همان،ص 84-25).