خلاصة:
ابن نباته در سیر تاریخ ادبیات عرب در دورهای واقع شده است که دوره سقوط و انحدار و انهیار نام گرفته است او با همه استعدادی
که داشت نتوانست ادبیات و شعر این دوره را از سقوط برهاند و به سوی بالندگی سوق دهد او به حد بسیاری از امرؤالقیس، متنبی،
طغرایی، ابوتمام و بوصیری متأثر بود و این تأثیر تا سرحد تقلید کشیده شد. اشعار او پر از اصطلاحات نحوی وعروضی و بدیعی
است و با توجه به آگاهی وافر او از قرآن، از شواهد قرآنی زیادی بهره برده است گرچه از نظر مذهبی از پیروان اهل سنت است ولی از
شعیان با احترام یاد میکند و به اهل بیت ارادت میورزد. و در مدح پیامبر (ص) قصائد بسیاری دارد. موضوعات بسیار کم ارزش از
جمله کلید و زغال محتوای بعضی اشعار او را ساختهاند. با همه توجهاش به قرآن و مفاهیم مذهبی مجون سهم قابل توجهی از شعر او
را به خود اختصاص داده است. او شاعری است که به گذشته رو کرده است ولی در گذشته باقی مانده است و خود را متعلق به حال و
آینده نمیداند و در یک کلام میتوان گفت که دستآوردهای او در دیدگاه نقاد ادبی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. تقلید، تکرار،
بازی با الفاظ عناصر اصلی شعر او را پیریزی کردهاند.
ملخص الجهاز:
لکل امرءٍ من دهره ما تعودّا و عادة سیف الدوله الطعن فی العدا (فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، دارالعلم للملایین بیروت، ج 2، ص 469) تحدثک الانفاس فیها عن اللما ویاتیک بالاخبار من لم تزوّد فشم بارقا قد خولتک و لاتشم لخولة الاطلال ببرقة ثهمد اهملت منها ما اردت و بعضها نادیت لاتهلک اسی و تجلد (ابن نباته المصری جمالالدین، دیوان ابن نباته، دار احیاءالتراث العربی، بیروت ـ لبنان ، بی تا، ص 155) مصرع دوم برگرفته از اشعار طرفة بن عبد است که به صورت ذیل سروده شده است: ستبدی لک الایام ماکنت جاهلاً ویاتیک بالاخبار من لم تزوّد (ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج 1، دارالثقافه، بیروت ـ لبنان، ص 124) لخولة اطلال ببرقة ثهمد تلوح کباقی الوشم فی ظاهر الید (فروخ، عمر، ج 1، ص 138) وقوفا بها صحبی علی مطیّهم یقولون لاتهلک اسی و تجلّد (همان، ابن قتیبه، ص 85) البته طرفه بیت سوم را خود از امرؤالقیس گرفته است.
که چنین سروده است: هبطت الیک من المحل الارفع ورقاء ذات تبرج و تمنع (شهیدی سیّدجعفر، لغتنامه دهخدا، جلد 15، ص 819، انتشارات دانشگاه تهران، 1377) لا الرشد ساعدنی من قبل ذاک ولا اصالة الرای صانتنی عن الخطل (همان، ص 380) لا ا لصبر ساعد قلبی فی السلو ولا اصالة الرای صانتنی عن الخطل (همان، ص 382) قالت یراعته و الفکر یرشدها اصالة الرای صانتنی عن الخطل (همان، ص 403) مصرع دوم ابیات فوق مصرع اول لامیة العجم معروف طغرایی است: اصالة الرای صانتنی عن الخطل و حلیة الفضل زانتنی لدی العطل (فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، دارالعلم للملایین، بیروت ـ لبنان، ج 3، ص 233) اقیموا بنی امی صدور مطیکم فانی الی قوم سواکم لامیل (ابن نباته المصری جمالالدین، دیوان ابن نباته، داراحیاءالتراث العربی، بیروت ـ لبنان ، بی تا، ص 391) این بیت متعلق به شنفری شاعر جاهلی است که در لامیه معروف خود آورده است ابن نباته در یک قصیده بلند خود که در جواب صفدی سروده است ابیات معلقه امرؤالقیس را تضمین نموده است.