ملخص الجهاز:
"خ. برقراری روابط آمریکا با دشمن سابق پس از سالها جنگ،پس از به جای ماندن هزاران کشته و مجروح و گم شده،و پس از سالها سردرگمی برای یافتن دلایل شکست مجهزترین و گویا قدرتمندترین ارتش دنیا،پس از بیست سال،آمریکا و ویتنام روابط رسمی سیاسی را از سر گرفتهاند:جنگجویان را چه پیش آمد،دشمنان را چه شد؟ با فروپاشی دیوار برلن،به نظر میآید که آمریکا ویتنام را به اندرونی خود دعوت کرده و فرهنگ سرمایهداری خود را بر آن غالب خواهد کرد.
یکی از مسئولین این برنامه،که خود در جنگ ضد آمریکا شرکت کرده بود گفت:«خدا کند بیایند و خیلی پول خرج کنند!»(اکونومیست 59/6/11)با این همه،از این واقعه تاریخی نباید به همین سادگی گذشت و نتیجه گرفت که«ویتنام برای منافع مالی خود، عقاید و آرمانهای پیشین را تسلیم کرده و اسکناس سبز را میستاید».
بنابراین در ژوئن 5991،07 شرکت بزرگ آمریکایی گروهی تشکیل دادند تا هرچه زودتر دولت خود را به برقراری روابط سیاسی با ویتنام وادار سازند (مجلهء وال استریت 59/5/91)بالاخره به تاریخ 11 ژوئیه 5991 این رابطه برقرار شد و سفارت آمریکا در هانوی درهای خود را بار دیگر گشود.
ولی با این وابستگیهای اقتصادی که در دنیای امروز به وجود آمده(و حتی چین و ویتنام را به مذاکرهء دوستانه کشانده)،آیا هنوز آمریکا مثل سابق قادر به اعمال نفوذ و اجرای سیاستهای استعماری است؟و آیا با پخش قدرت اقتصادی در سراسر دنیا آمریکا میتواند همچنان به ایفای نقش رهبر در دنیای سرمایهداری ادامه دهد؟یا به قول قدیمیها مشکلش در رهبر بودن آن است که نمیداند کشورهای دیگر-مثل ویتنام-«از عقبش میآیند یا سر در عقبش گذاشتهاند»؟ سلمان فرمانفرماییان 2l مطبوعات:هیچکس طرفدار خودکامگی نیست."