ملخص الجهاز:
"عملش دیگر بیان زمانی خاص نیست،بلکه کشاندن واقعیت است بیک نقطه و انتزاعی ساختن عملی کلامی محض جداشده از ریشههای وجودی تجربه،از زمانهای متعدد تجربهشده و رویهم قرار گرفته و راهنماییش بسوی پیوندی منطقی با اعمالی دیگر،روالهایی دیگر یا نوعی جریان کلی جهانی:ماضی مطلق بر آنست تا نوعی طبقهبندی را در امپراطوری رویدادها حفظ کند فعل بکمک ماضی مطلق خود بگونهای ضمنی جزئی از سلسلهء علی میگردد، بمجموعهای از اعمال جمعی و هدایتشده میپیوندد و مانند نشانههای جبری نیت،عمل میکند،مدافع ابهام بین علیت و زمانی بودن جهت و گسترش،یعنی آگاهی نسبت بحکایت را طلب میکند.
برای درک مفهوم ماضی مطلق کافی است تا هنر رمانسک غرب را مثلا با هنر سنتی چین،مقایسه کنیم که در آن هنر چیزی نیست جز کمال در تقلید واقعیت و در آن هیچچیز،مطلقا هیچ نشانهای،نباید شیء طبیعی را از شیء مصنوعی متمایز سازد:این گردویی که از چوب ساخته شده است، نباید همزمان با تصویر گردو قصد آن داشته باشد تا هنری را که باعث خلق شدنش بوده است،نیز بعرضت مکشوف سازد؛و این خلاف کاری است که نگارش رمان انجام میدهد که کارش بر جا گذاشتن ماسک است و درعین حال نشان دادن آن.
آیا فکرش جای دیگر بوده است؟دوستانش حکایت میکنند که بارت شنبهشبها از سن ژرمن ده پره وحشت داشت،به علت رفتوآمد زیاد اتومبیلها،و از اینکه همیشه میترسید دیگران زیر ماشین بروند و به همه برای گذشتن از عرض خیابان توصیههای ایمنی میکرد و خود نیز بسیار محتاط بود.
و همان سئوال باز پیش کشیده میشود:آیا نوعی خودکشی است؟نداشتن کوچکترین تمایلی به زندگی است؟اطبای بیمارستان نظر دیگری دارند:بیماری سل قدیمی بارت باعث شده است تا نتواند بخوبی تنفش کند و ضربه تصادف ریه را متلاشی کرده است،یعنی مشکل تنفسی بسیار تشدید یافته است و بهمین دلیل هم آنها لوله تنفسی کار گذاشته بودند."