ملخص الجهاز:
"لذا،وضع قوانین وفهم مقولاتی چون عدالت اجتماعی و حقوق فردی ورابطهای مستقیم،چه ایجابی و چه سلبی،با مفهوم قانونطبیعی قرار داشتهاند،اما،علیرغم اهمیت آن در تفکربشری،این مقوله معنای یکسانی در طول تاریخ نداشتهاست و حتی در مورد اصل آن تا به امروز مکرراتردیدهای جدی ابراز شده است.
فلسفۀ اجتماعی سیاسیدر این میان به شکل تعیینکنندهای با مقولۀ قانون طبیعیمرتبط بوده است،به گونهای که اکنون بحث در بابمقولاتی چون حق،عدالت و آزادی فارغ از توجه به بحثقانون به طور اعم و مقولۀ«قانون طبیعی»به طور اخصممکن نیست.
اینقانون با اصل افلاطونی نظم کیهانی بسیار شبیه بود و نیز بامفهوم sogol در اندیشۀ رواقی،اما محور تعبیر آکویناساز قانون،مقولۀ قانون طبیعی است،قانونی که در آنمشیت الهی با آزادی انسانی سازگار میشود.
به تعبیر وی،خداوندنظم طبیعی را سامان داده است اما انسان با استفاده ازعقل خود میتواند قواعد عملی را که توسط خداوند تجویزشدهاند دریابد.
بنابراین،در وجود قانون طبیعت شکی وجود ندارد و: «برای خالق عقلانی روشن و صریح است و نیزبرای مطالعهکنندۀ آن به عنوان قوانین وضعیجامعه صریحتر از این نمیشود.
به همین سیاق،قانونگذاران نیز بشر را بهوسیلۀ قوانین سیاسی و مدنی به وظایف خود در رابطه بادیگران واقف میسازند،زیرا انسان برای زندگی در جامعهخلق شده است.
نکتۀ مهم در اینجا این است که کانتدر تدوین اندیشۀ اخلاقی خویش نه سنت مذهبی و ایمانقلبی را میپذیرد و نه اصالت طبیعت را،بلکه به خود&%04824FMNG048G% انسان مراجعه میکند،چه،عقل انسانی منشأ و مرجعوضع قوانین است.
به نظر وی،با توجه به اینکهوضعیت دیسیپلینه شدن مولود قدرت/دانش است جائیبرای قانون طبیعی در وضعیت انسانی باقی نمیماند."