ملخص الجهاز:
"ما فعلا به اصل و نطفهء سکولاریسم کاری نداریم و اگر به آن اشاره شد برای این بود که امکان داشت بپرسند که مگر مردم زمانهای گذشته همه غرق عالم قدس بودهاند و به زندگی هر روزی اعتنایی نمیکردهاند!بشر از وقتی که بوده با«من و ما»در روی زمین به سر برده و حتی هرگز از کفر خفی مبرا نبوده است،اما هیچوقت جز در زمان ما لازم نشده است که مایی و منی و زمینی بودن و زندگی زمینی و دنیوی اصل تلقی شود و مورد تأکید قرار گیرد.
نمیخواهیم در نقد جهان متجدد وارد شویم،اما اگر این درست باشد که بشر خود را در آغاز عصر جدید موجودی یافته است که در عین به خود واگذاشتگی باید راه خود را بیابد و کار جهان را سامان دهد،جهان دیگر جهان سابق نخواهد بود و در آن علم و دین و سیاست جایگاه تازهای خواهد داشت.
پس چگونه نتوان بنای یک دموکراسی متفاوت با دموکراسی یونانی و دموکراسی جدید را گذاشت؟البته این امکان خاص است،یعنی نمیتوان گفت که غیر ممکن و ممتنع است اما برای اینکه صورت امکان عام پیدا کند و بالاخره بتواند به وجود آید باید طرحی از آن لااقل در نظر خیال پدید آمده باشد.
آنها لااقل به این پرسشهای پیش پا افتاده فکر کنند که در حکومتی که مورد نظر است،آیا کافی است که مسلمانان حاکم باشند یا اخلاق و اعتقادات دینی باید حکومت را راه ببرد؟اما اگر صرف اعتقاد ارباب سیاست به اصول و ارکان و احکام دین را کافی میدانند سلیقه یا خوشایند خاطر خود را بیان کردهاند بدون اینکه سخن سیاسی گفته باشند یا تکلیفی و برنامهای برای دولت و حکومت معین کرده باشند."