خلاصة:
در این گفتار سعی بر آن بوده تا از طریق استناد به شواهد معتبر متون عربی مربوط به قرون اولیهی هجری،علاوه بر اثبات توانمندیهای علمی و فرهنگی ایرانیان و تأثیر فراوانی که آنها بر ادبیات و فرهنگ مربوط به این قرون از خود بر جای نهادهاند،موارد غیر قابل انکاری از غلبهی فکری و فرهنگی ایرانیان نیز بیان گردد.با تجزیه و تحلیل این موارد مستند، روشن شده است که ایرانیان در همان قرون نخست هجری(دو قرن اول)توانستند با حرکتی فرهنگی و علمی،به تدریج،غلبهی خود را بر اعراب به نمایش بگذارند نمونههای روشن این غلبهی فرهنگی در مقالهی حاضر طرح و بررسی گردیده است.
ملخص الجهاز:
"که آنها بر ادبیات و فرهنگ مربوط به این قرون از خود بر جای
ایرانیان منافع نژادی بسیاری برای آنها دارد و فرزندان قویتر و باهوشتر از خود
سخن ابن طیفور در تاریخ خود مؤید این مطلب است.
شاعر در این ابیات به خوبی از بیتوجهی اعراب به قلم و کتابت و توجه آنها
مسأله آن قدر روشن و واضع است که خود را از ذکر این اسامی بینیاز میبینیم.
ایرانیان تنها از این زبان و ادبیات و جنبههای گوناگون آن تأثیر پذیرفتهاند،این
این است که مردمان در شهرهای عربی به فارسی سخن میگویند.
خود را به فارسی بیان میکردند و این دوره،دورهی شکوه زبان عربی بوده
مختلف،به ویژه در عصر عباسی بوده که همهی این رفتارها،در نتیجهی تقلید آنها از فرهنگ و رسوم ایرانیان،به ویژه سلاطین و امرای ایرانی بوده،تا از این
عادات ایرانیان شدند و به تبع آن،در این قبیل موارد،یا به کلی دست از رسوم و
که در کلیت خود ادعای ما را در زمینهی غلبهی فرهنگی ایرانیان در همان نخستین سدهی هجری تأیید مینمایند.
این قبیل حکایات،در بطن خود خبر از غلبهی فرهنگی ایرانیان در
فرهنگی خود به دنبال آغاز حکومت اعراب سؤال کند،و البته چنین سؤالی پاسخ
آنها نیز در اشعار خود،همیشه به عنصر ایرانی بودن توجه داشتهاند و هرگز سخن از فرد یا قبیلهای به میان نیاوردهاند.
ایران و ایرانی بودن و منافع ملی ایرانیان را در نظر داشته و هرگز به فرد خاص
ناچار با زدن این اتهام به آنها سعی میکردند خیلی راحت خود را از دست آنها"