خلاصة:
پژوهش حاضر به بررسی مسأله جبر و اختیار نزد ایرانیان باستان اختصاص دارد.نخست،مفاهیم جبر و اختیار توضیح داده میشود،از آنجا که در بررسی متون کهن ایرانی تعریف مستقلی از این مفاهیم به دست نیامده،این بحث براساس نظر اندیشمندان اسلامی آغاز میشود،سپس،دیدگاه ایرانیان در مورد مسألهی جبر و اختیار براساس متون کهن ایرانیو نظریات ایرانشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.در این مقاله دو بحث جبر و اختیار تفکیک شده است،نخست،به اصل اعتقادی جبر،سپس،به مقولهی دوم،یعنی اصل اختیار پرداخته میشودد و در پایان،این مسأله مطرح میشود که چگونه مزداییان این دو اصل به ظاهر متضاد را در اعتقادات خود جمع کردهاند.
ملخص الجهاز:
"پس از این مقدمه،به بررسی مفاهیم جبر و اختیار از دیدگاه ایرانیان باستان میپردازیم: در متون کهن اصل اعتقادی جبر به چهار صورت دیده میشود:الف-اعتقاد به ارادهی برتر اهورامزدا،ب-اعتقاد به سرنوشت و تقدیر،ج-اعتقاد به زروان، د-اعتقاد به جبر علی و معلولی.
آنها زروان را به عنوان زمان کرانهمند حاکم بر سرنوشت انسان میدانستند،به طوری که هرگونه اختیاری از انسان سلب میشد و این تفکر مخالف تعلیمات زردشت بود،چرا که دین زردشتی بر اصل اختیار استوار است.
در آغاز فصل 6 آمده است که دهریان بر این باورند که تمام حرکات و نظام جهان تنها از یک اصل ناشی می شود و آن زمان بیکرانه است و از طرف دیگر، به پاداش و جزا در مقابل اعمال نیک و بد،بهشت و دوزخ و پیامبری که آنها را رهبری کند،اعتقاد ندارند و میگویند همه چیز،گیتیای است و مینو وجود ندارد.
در پایان،این مسأله مطرح میشود که مزداییان،این دو اصل به نظر متناقض (جبر و اختیار)را چگونه جمع کردهاند؟در توضیح مطلب باید گفت که سرنوشت انسان به انتخابی که در هر لحظهی زندگی خود،میان راستی و دروغ، اندیشههای نیک،گفتارهای نیک،کردارهای نیک،و اندیشههی بد،گفتارهای بد و کردارهای بد میکند،بستگی دارد و این انتخاب آزادانه است.
از آنچه گذشت،چنین نتیجه میگیریم که ایرانیان باستان اصل اعتقادی جبر را به چهار طریق باور دارند: 1-اعتقاد به ارادهی برتر اهورامزدا که در این بحث برای فهم مطلب به کتیبههای فارسی باستان نیز ارجاع داده شد."