خلاصة:
تاریخ آیینهی روزگاران است و آنان که با کلک سحرانگیز خود غبار فراموشی از چهرهی آن زدودهاند،آیینهدارانی هستند که دیرینه عروس گذشته را فرا راه آیندگان نهادهاند تا ببینند و گذار عمر را به تماشا بنشینند و بدانند که بر آنان همان خواهد رفت که بر دیگران،فاعتبروا یا اولی الابصار. افضل الدین کرمانی از آن رادمردانی است که با سوهان اندیشه و صیقل احساس،زنگار تحریف و انحراف را از چهرهی غبار آلود کرمان به یک سو زده تا ایران و جهان بداند که این خطهی نجیب و مظلوم،اما سرافراز را چهار بر سر رفته است.در این مقاله خواننده با اندکی از بسیار آنچه کرمانیان دیدهاند و گاه به جان خریده و گاه با نثار خون خود از آن روی برگردانیدهاند،آشنا میشود.
ملخص الجهاز:
"مجلهی مطالعات ایرانی مرکز تحقیقات فرهنگ و زبانهای ایرانی دانشگاه شهدی باهنر کرمان سال پنجم،شمارهی نهم،بهار 5831 افضل الدین کرمانی و آنچه افتد و دانی* دکتر سید علی محمد سجادی استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران چکیده تاریخ آیینهی روزگاران است و آنان که با کلک سحرانگیز خود غبار فراموشی از چهرهی آن زدودهاند،آیینهدارانی هستند که دیرینه عروس گذشته را فرا راه آیندگان نهادهاند تا ببینند و گذار عمر را به تماشا بنشینند و بدانند که بر آنان همان خواهد رفت که بر دیگران،فاعتبروا یا اولی الابصار.
حکایتی از آن دست که شیخ اجل فرمود: حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم (غزلیات سعدی،695) و اینانند که خود را از زمرهی خردمندان به یک سو افکندهاند که: «لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب» (سورهی یوسف،آیهی 111)و به گفتهی مولانا: عاقل آن باشد که گیرد عبرت از مرگ یاران در بلای محترز (مثنوی،4113/1) و اما کلمهی جامعهای که تاریخ بر اجرای آن برای حفظ بقای بشر و زیستن انسانی او پیوسته تأکید دارد،«عدل»است که:«بالعدل قامت السموات و الارض» (دهخدا،1631).
«افضل»نیز بر این باور بود که:«این کرمان بیمار که بر بستر نزع است،او را به هیچ معجون که از ده داروی مفرد سازند،حاجت نیست؛او را یک داروی بسیط تمام است:اگر یک جو سنگ عدل در قدح لطف به گلاب رفق حل کنند و در کام ریزند،حالی برخیزد و در رقص آید و گوید: این می چی میی بود که دوشم دادی پر کن دگری از آنکه نوشم دادی (افضل الدین کرمانی،6531) و البته تاریخ خود بهتر از همه میداند که این دارو حتی در بازار سیاه روزگار نیز هرگز یافت نگشته و از داروهای مشابه و قلبآمیز آنچه بسیار کسان که جان باختهاند،یعنی به نام عدالت و عدالتخواهی بسیار ستمها بر فرزند آدم رفته است و میرود."