خلاصة:
این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این سؤال است که چرا تعداد زیادی از زنان علی رغم اینکه نیاز و حتی تصمیم به استفاده از روشهای تنظیم خانواده دارند ولی،از این روشها استفاده نمیکنند.این زنان که بین نیاز و نیات باروری با رفتار باروری آنها تفاوت وجود دارد، به عنوان زنانی که دارای«نیاز برآوردهنشده»در تنظیم خانواده هستند،شناخته میشوند. در پژوهش حاضر ابتدا به سیر تحول و شکلگیری مفهوم«نیاز برآوردهنشده»تنظیم خانواده در مطالعات جمعیتی پرداخته شده و سپس تحولات این مفهوم و شیوههای محاسبهء آن بر اساس بررسیهای کلان جمعیتی مورد مداقه قرار گرفته است.قسمت بعدی پژوهش با استفاده از دادههای بررسی جمعیتی و بهداشتی سال 1379 کشور به محاسبه نیاز برآوردهنشده و بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که«نیاز برآوردهنشده»در کشور نهتنها از نظر نسبت در بین استانها و مناطق شهری و روستایی متفاوت است،بلکه از نظر عوامل تبیینکننده نیز تفاوت زیادی بین استانها و مناطق شهری و روستایی مشاهده میشود.مدل نهایی تحقیق نشان میدهد که تحصیلات،سن ازدواج و بهرهمندی از تسهیلات رفاهی،مهمترین عواملی هستند که با در نظر گرفتن تأثیر سایر متغیرها معنا دارند.
ملخص الجهاز:
"نورتمن3(2891)تعاریف قبلی را مورد انتقاد قرار میدهد و عنوان میکند که تعاریف باید شامل بعضی زنان حامله،زنانی که در دوران شیردهی هستند و کسانی که اخیرا زایمان کردهاند ولی از روشهای تنظیم خانواده استفاده نمیکنند نیز بشوند،زیرا بسیاری از زنان به محض اینکه وضعیت اخیرشان پایان یابد به برنامههای تنظیم خانواده نیاز خواهند داشت.
در ایران اگرچه مطالعهای که بهطور خاص نیاز برآوردهنشده را مورد توجه قرار دهد، کمتر انجام شده است اما،مطالعات زیادی در ارتباط با استفاده از روشهای تنظیم خانواده و نیز در زمینهء تبیین باروری انجام گرفته که با ادبیات موضوع نزدیک است.
متغیرهای مستقلی که تأثیر آنها بر احتمال نیاز برآوردهنشده مورد بررسی قرار گرفتهاند شامل تحصیلات،آگاهی در مورد روشهای تنظیم خانواده،دسترسی به رادیو و تلویزیون،سن،سن ازدواج،تعداد فرزندان، سقط جنین،محل سکونت،اشتغال و بهرهمندی از تسهیلات زندگی بودهاند.
در مدل اول،با وارد کردن متغیرهای تحصیلات،آگاهی در مورد روشهای تنظیم خانواده و دسترسی به رادیو و تلویزیون،به برآورد احتمال نیاز برآوردهنشده در طبقات هریک از متغیرهای مستقل،با در نظر گرفتن تأثیر همزمان دیگر متغیرها پرداخته شده است.
در بخش تحلیل چندمتغیره،مدلهای مختلفی برحسب ورود سهدسته از متغیرها شامل گروه اول،متغیرهای تحصیلات،آگاهی از روشهای تنظیم خانواده و دسترسی به رادیو و تلویزیون،دستهء دوم متغیرهای جمعیتی سن،سن ازدواج،سقط جنین و محل سکونت و دستهء سوم متغیرهای اقتصادی شامل وضعیت اشتغال و بهرهمندی از تسهیلات رفاهی مورد بررسی قرار گرفت.
مطالعه نشان داد اگرچه آگاهی از روشهای تنظیم خانواده و نیز محل سکونت در احتمال وجود نیاز برآوردهنشده مؤثر بودند اما،در نهایت این تحصیلات و بهرهمندی ناز استانداردهای زندگی است که تعیینکنندهاند."