خلاصة:
این نکته که فیلم از طریق شیوههای خاص به کارگیری نشانهها ارتباط برقرار میکند(شیوهای متفاوت با شیوهء به کار گرفته شدن نشانهها،در یک نمایش تئاتر یا یک قطعه موسیقی)،خود عنصری مهم در فهم این امر است که چگونه فیلم بهعنوان یک رسانه همگانی عمل میکند. اگرچه امروزه بسیاری از گونههای ارتباطجمعی از اهمیت سینما کاستهاند،با این حال،حداقل از زمان چارلی چاپلین و باسیر کیتون،فیلم یک وسیلهء ارتباطی فوق العاده در ایالات متحده بوده و در جماهیر شوروی نیز،پس از انقلاب 1917 به نحوی مشابه و فعال در سطحی انبوه گسترش یافته است. تلویزیون بهطور مؤثر سینما را وارد خانهها کرد و تأثیر این پدیده برای اولین بینندگان تلویزیون،درست مثل آن بود که شخصا صاحب تئاتر باشند.تصویر چندان روشن نبود،صدا نیز وضوح زیادی نداشت،اما این کمبودها در مقایسه با مزیتهایی چون عدماجبار به سینما رفتن و پرداخت پول،قابلقبول بود. زیرا در آن زمان،بیشتر مردم درست نمیدانستند که بابت این خدمات چقدر پول پرداخت کردهاند،از کالاهای تبلیغ شده در تلویزیون گرفته تا سریالهای تلویزیونی. با این حال،سینما روزبهروز جاذبههای بیشتری پیدا کرد. گرچه بسیاری از شبکههای مستقل تلویزیونی و ایستگاههای کابلی،چیزی جز برنامههای ابتدایی از فیلمهای قدیمی و جدید نیستند و کمدیها و سریالها نیز تنها شکلهای پذیرفته شدهای از فیلمها،تئاترها و متون ادبی مشهورند. طبعا متخصصان و پژوهشگران سینما،فرهنگ اصطلاحات خود را بر پایهء ارزش بخشیدن به فیلم بهعنوان یکی از هنرها و تحقیر مداوم رسانههای عمومی گسترش دادهاند و این نیز یکی دیگر از نمونههای رایج تقسیمبندی«فرهنگ بالا»و«فرهنگ پایین»ا.کانر است.نتیجه آنکه متخصصان فیلم تقریبا بهطور کامل روی فیلم بهعنوان یک اصل تأکید کرده و فیلم را با استفاده از استانداردهای هنری،بهعنوان یک کار هنری مطرح نمودهاند.در این روند،گاه نقش کارگردان فیلم موردبحث و بررسی قرار میگیرد-همانگونه که یک رماننویس یا شاعر در عالم ادبیات-،اما نقش ارزندهء فیلمبردار،صدابردار و لشکر کوچکی از متخصصانی که حضورشان در تهیهء یک فلیم ضروری است،کاملا نادیده گرفته میشود.همچنین به حتوای فیلم به عنوان یک وسیلهء ارتباطی و طبعا به اهمیت مخاطب،فرهنگ، سیاست و اقتصاد و نیز عملا بهعنوان اموری بیارزش،بیتوجهی شده است. آنچه موترام عرضه میکند،تحلیلهایی از نوع«تحقیقات سینمایی»سنتی نیست.نخستین مقولهء وی در زمینهء نقد فیلم، تفسیر و تعریف آن بهعنوان یک هنر است.اما وی به این مجموعه،دوبعد دیگر هم اضافه میکند:صنعت فیلم و زبان فیلم.«صنعت»فیلم(تعریفی که از اصطلاح«صنعت فرهنگی» مکتب فرانکفورت اقتباس شده)،اشاره به ماهیت جمعی تولید فیلم دارد،که شامل بعد تجاری و سرمایهگذاریهای عظیم وال استریت میشود که هر نمایشی بدان نیاز دارد.(در یک تحقیق کلاسیک که پاودر میکر در سال 1960 در مورد هالیوود انجام داد،به این مسئله،عنوان«کارخانهء رویایی»داده شده است). زبان سینما مقولهای پیچیدهتراست،زیرا این امر در برگیرندهء یادگیری اصطلاحات غالبا دشوار معناشناسی1است( معناشناسی بهطور خلاصه،شیوهای از تحلیل ارتباطی است که تأکید آن بر نشانهها و نحوهء انتقال معانی توسط آنهاست).این نشانهها میتواند هر موضوعی را دربر بگیرد:گلی سرخ که عاشقی به معشوق خود هدیه میکند،یا اسباب بازیهای کودکان که بیانگر نقشهای جنسی آنهاست(سربازهای اسباببازی برای پسرها،عروسک برای دخترها)،یا لباسهای آخرین مد و معماری مخوف و رعبآور زندانها.برای یک متخصص علم معانی،فرهنگ ما مملو از نشانههاست،و وظیفهء هر متخصصی تلاش برای بازنمایاندن مکانیسم پیچیدهای است که بهنشانهها امکان میدهد که معانی را به ما منتقل کنند.یک فیلم،مجموعهای پیچیده از نشانههاست.فیلم تا حدی براساس شیوهء سنتی تولید و ایجاد معانی از طریق نشانهها ساختهشده است(«زبان»فیلم) و تا حدی-در مورد یک فیلم نو و تازه با استفاده از نشانههای جدید یا با ایجاد تغییر در نشانههای قدیمی.بنابراین،دریافتن
ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) سینما و ارتباطات ران موترام ترجمه:بتول خدابخش اشاره اگرچه امروزه بسیاری از گونههای ارتباطجمعی از اهمیت سینما کاستهاند،با این حال،حداقل از زمان چارلی چاپلین و باسیر کیتون،فیلم یک وسیلهء ارتباطی فوق العاده در ایالات متحده بوده و در جماهیر شوروی نیز،پس از انقلاب 7191 به نحوی مشابه و فعال در سطحی انبوه گسترش یافته است.
بنابراین،دریافتن این نکته که فیلم از طریق شیوههای خاص به کارگیری نشانهها ارتباط برقرار میکند(شیوهای متفاوت با شیوهء به کار گرفته شدن نشانهها،در یک نمایش تئاتر یا یک قطعه موسیقی)،خود عنصری مهم در فهم این امر است که چگونه فیلم بهعنوان یک رسانه همگانی عمل میکند.
*برخی ملاحظات اساسی در سال 5881،زمانیکه برادران لومیر اولین نمایشگاه تصاویر متحرک را در پاریس دایر کردند،دوربین بهعنوان واقعیتی ثابت از فرهنگ جدید پذیرفته شده بود،اما آنچه برادران لومیر عرضه کردند، چیزی کاملا متفاوت بود:تصاویر حرکت کردند،زمان گذشت، و واقعیت به طریقی خود را به صحنه منتقل کرد.
منتقد بزرگ فرانسوی آندره بازن،مسئلهء اصلی را مطرح میکند که بهطور ضمنی در نامگذاری اولیهء این رسانه و ماشینهای آن تجلی یافته و تاکنون محور اصلی همهء بحثهای هنری و زیباشناسانه و استفاده از فیلم بوده است:«سینما چیست؟»1اینکه چطور این رسانه در متن فرهنگی پیچیدهای که خود بخشی از آن است عمل میکند، ارتباطی تنگاتنگ و نزدیک با این سئوال دارد.
فیلمهای این سینمای مدرن،یک تجربهء مشاهده عرضه کرد که کاملا با تجربهء مشابه در سینمای کلاسیک متفاوت بود:مخاطب تشویق نمیشد تا خود را با شخصیتها یکی کند و قرار نبود مخاطب فیلم را بهعنوان خود زندگی بپذیرد،نه نمایشی از آن."