خلاصة:
گشوده بودن باب دیالوگ و مکالمه و مباحثه پیرامون مسائل و موضوعات مورد علاقه،بارزترین نمونهء خردورزی و اخلاقی وبدن انسان،و حاکمیت منطق به جای زور،در ارتباط او با دیگری است. گسترش فضای مکالمه و گفتوگو،منجر به پویایی فکر و اندیشه و دستیابی به رشد اخلاقی و جامعهای سالم و عاری از خشونت و زور میشود.زبان گفتوگو،برخلاف زبان زور و تحکم،زبان تفاهم و عشق و محبت است.به میزانی که دیگری در فضای ذهنی ما حضور بیابد و اندیشهاش مورد اعتنای جدی قرار گیرد،و وجود ما نیز در نزد او به رسمیت شناخته شود،انسانیت و حقوق انسانی،پایدار میماند.در غیراین صورت،رابطهء هرکس با دیگری به مثابهء وسیلهای سودآور در راه رسیدن به هدفی شخصی و خودپسندانه شکل خواهد گرفت.به قول«گادامر» 2Lدیالوگ و گفتوگو باید با حیات انسانی ملازمت همیشگی داشته باشد. گفتوگو و مباحثه،همچنانکه به گسترش فضای آزاد و دموکراتیک کمک میکند،خود نیز از ثمرات دموکراسی و جامعه مدنی و مشارکت جوست.جامعهای که در آن،حق همگان در تعیین سرنوشتشان به رسمیت شناخته میشود.در چنین جامعهای،مطبوعات رکن اساسی و نهاد پراحتشام مشارکت و نقد و تضارب آراست.به عبارتی، مطبوعات،نماد گفتمانی عرصهء عمومی نقد و دیالوگ است. به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام دینی،مطبوعات و بهخصوص مجلات فکری، اینک در جامعهء ما،گفتمانهای جدیدی را مطرح میکنند و برآنند که نسبت بسیاری از مؤلفههای اندیشه و دنیای جدید را با معرفت دینی،به محک بررسی و نقد بگذارند.این تلاش فکری و غیرتورزی دینی در خور سپاس و شایسته احترام و توجه جدی است و باید در گسترش این فضای عمومی گفتوگو و نقد کوشید.اما آنچه میتواند این فضا را سالم نگه دارد،رعایت موازین و معیارهای «اخلاقی»و«روشی»توسط طرفین مکالمه و گفتوگو است و چنانچه این معیارها،توسط یکی از طرفین،نقض شود،مقصود و هدف دیالوگ که رسیدن به تفاهم است،میسر نخواهد شد. در این نوشته،ابتدا ربط سیستماتیک «گفتوگو»با مؤلفههایی چون«حقیقت»، «دموکراسی»،و«آزادی»تبیین و سپس معیارها و موازین اخلاقی و روشی،دیالوگ،فهرستوار تشریح خواهد شد.
ملخص الجهاز:
"»7 فراخواندن عامه مردم به شرکت در انتخابات و سهیم شدن در سرنوشت خود،به واقع فراخواندن عقل همگان در جستوجوی بهترین راه برای سعادت و خوشبختی و گفتوگو و اظهارنظر در مورد مهمترین مسائل مملکتی است و اگر انتخابات،مسبوق به آگاهی سیاسی و اجتماعی و نقد و تبادلنظر در یک محیط آزاد نباشد،از دموکراسی صورتی میماند بیمحتوا.
«یاسپرس»میگوید:«انتخاب نمایندگان از طرف مردم،چشم پوشیدنی نیست،ولی دموکراسی صوری،یعنی حق انتخاب آزاد که برای همه افراد بهطور برابر وجود دارد، به خودی خود وسیلهء تضمین آزادی نیست، بلکه در عین حال،تهدیدی برای آزادی است، دموکراسی هنگامی شایان اعتبار است که با شرایطی چون؛اخلاق زندگی اجتماعی،تربیت کردن خود برای گفتوشنود با دیگری،دفاع بیقید و شرط از حقوق اساسی و انسانی و متکی بودن برایمان جدی،توأم شود.
فلسفه رأی دادن در دموکراسی هم اصولا این بوده است که افراد بتوانند در عرصه عمومی و چندذهنی از طریق استدلال و برخورد اذهان در تعیین حقیقت و در امور و علائق کلی و عمومی، سهمی داشته باشند،نه اینکه صرفا حزبی را به قدرت برسانند.
آزادی بیان و نشر عقاید ممکن است تابع اصل دیگری به نظر برسد، زیرا متعلق به آن بخش از رفتار فرد است که مربوط به دیگران میشود،لیکن چون این آزادی تقریبا به اندازهء آزادی خود آن اندیشه اهمیت دارد و تا حدود زیادی مبتنی بر همان دلایلی است که آزادی اندیشه بر آنها استوار است،لذا عملا از آن جداییناپذیر است.
»بند 91 بیانیه میگوید:«هر فرد،در عقیده و بیان آزاد است، این آزادی مشتمل است بر حق فرد و اعتقاد داشتن بدون مداخله و مزاحمت و حق جستوجو،دریافت و انتشار اطلاعات و عقاید از طریق همه رسانههای ممکن،بیتوجه به مرزهای سیاسی."