ملخص الجهاز:
"زیرا بروز هرگونه ناامنی و اخلال در امر سازندگی اجرای برنامههای تنظیم شده را بتعویق انداخته و پیشرفت کشور را بسوی تمدن عصر صنایع و فرهنگ مدرن ترمز میکند و در چنین شرایطی طبقات تولید کننده (بورژوازی کوچک)که نقش عمدهای در حفظ وحدت و استقلال جامعه ایفا مینمایند بیش از سایر قشرهای اجتماعی متحمل فشارهای ناشی از بحرانهای شدید سیاسی و اقتصادی گردیده و زمینهای بس مناسب جهت بروز انحرافات سیاسیو کج رویهای مسلکی فراهم میشود و در چنین شرایطی است که فقیرترین قشر طبقه کارگر و دهقان و ناراضیترین افراد طبقه روشنفکر آمادگی بیشتری برای جذب تبلیغات کمونیستی پیدا کرده و متمایل به کمونیزم میگردند.
این حقیقت را باید پذیرفت که در کشورهای خاورمیانه و نزدیک بدون گسترش انارشیسم و ایجاد بحران در زمینههای مختلف حیات جامعه کمونیستها موفقیت شایان توجهی بدست نخواهند آورد لذا بیدلیل نیست که دیپلماسی اتحاد جماهیر شوروی هرگونه پیروزی خود را در این منطقه مربوط و وابسته به استواریهای اجتماعی دانسته و از عواملی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم چنین سیاسی را دنبال مینمایند جانبداری و حمایت میکند و بعبارت دیگر بین هر جریان تخریبی در خاورمیانه با دیپلماسی شوروی و چین کمونیست بعنوان صحنه گردانان اصلی فعالیتهای کمونیستی در جهان همآهنگی نسبی برقرار میباشد.
لذا مشاهده میگردد که در شرایط کنونی جهان و با توجه به تعادل نظامی موجود بین شرق و غرب کمونیستها تاکتیک معقول برای کسب قدرت و اقتدار سیاسی و اقتصادی و بدنبال آن مسلکی و اجتماعی را تقویت مستقیم احزاب کمونیست نمیدانند بلکه کلیه نظامهای اجتماعی را که از سیاست غرب پیروی نکنند و همبستگیهای خود را با ممالک رهبر اردوگاه باصطلاح سرمایهداری قطع نمایند و یا اینکه در این راه گام نهند و لو آنکه به احزاب کمونیست اجازه فعالیت علنی و شدید ندهند مورد پشتیبانی قرار میدهند."