ملخص الجهاز:
"مجری: آقای دکتر اجازه بدهید مشخصا واردمقولهای بشویم،برای اینکه خواستۀ شماهم محقق بشود پیشنهاد من این است که بهلحاظ اینکه در حکومت دینی واقع هستیمبیاییم روی این مقوله بحث کنیم که آیا بیندین و آزادی تعارضی وجود دارد یا نه؟ استاد رحیمپور: ایشان معتقد هستند که نه دین و نهآزادی تعریفش معلوم نیست.
مجری: حال بحث همین است که حدودی کهشما در اندیشۀ دینی برای آزادی مطرحمیکنید،کجاست؟این حدود بر چه مبناییشکل گرفته است؟ استاد رحیمپور: به نظر من این حدود براساس سهپیشفرض شکل گرفته است؛یعنی چنانچهبه سه عنصر دقت نشود،ماهیت حقوق وحدود آن در تفکر اسلامی را نمیتواندریافت و اینکه چرا این حقوق وجود داردو چرا یکسری آزادیها مجاز و یکسریدیگر غیرمجاز است؟ یک فصل،بحث آزادیهای وجودیاست،موقعیت انسان در خلقت در برابرخدا،طبیعت و انواع جبرهای متصور کهاین بیشتر در حکمت و کلام و تفسیر وحتی اصول فقه گاهی از آن بحث شدهاست.
استاد رحیمپور: ما با تعریف آزادی و حقوق بشر در آندستگاهی که قانون را معطوف به صرفامنیت و نه عدالت میکند و هدف اصلی اوتأمین سود و شادی و نه تأمین سعادت وشرافت است و ایدئولوژی و اخلاقگرایی وعدالتطلبی را متردادف با توتالیتاریسممیداند و هر جا از اخلاق و عدالت وتکلیف شرعی و ولایت سخن به میانمیآید،آن را تجاوز به حقوق بشر و نفیآزادیهای بشری تلقی میکند،مخالفیم؛یعنی اساسا آن تعریف از آزادی را که ضدتکلیف و مسؤولیت اخلاقی و ضداصولگرایی و آرمانگرایی است و تنهااتوریته مشروع و مقبول را امیال فردی ومادی و حد اکثر روانی و جمعی میداند،اماملاک آن همان امیال است،قبلو نداریم،بکله معتقدیم آزادی نه تنها به حدود مادیو جبری بکله باید در درجه اول به حدودمنطقی و اخلاقی و فلسفی محدود باشد؛اینکه در تفکر اسلامی انسان چگونهتصویر میشود و برای او چه حدود وحقوقی ترسیم میشود،یعنی ملاکتقسیم آزادیها به مشروع و نامشروعچیست؟ بحث از اینجا شروع میشود کهاسلام تعریفی از انسان و سعادت او کردهاست و آن را به تهذیب و تعلیم فرد وجامعه و تحقق ارزشهای اخلاقی در افرادمنوط دانسته است."