خلاصة:
آسیب شناسی هر پدیده می کوشد کمبودها و کاستی های آن پدیده را شناسایی کند.آسیب شناسی روشنفکری دینی نیز همانند پاتولوژی بدن که به کشف ضعف ها و بیماری های بدن می پردازد،در پی آن است تا آسیب،نقایص و کمبودهای این جریان مهم اجتماعی را آشکار سازد.روشنفکری دینی،پدیده ای است که بعد از روشنفکری سکولار مطرح شد و می کوشید نوعی هماهنگی میان دین و مدرنیته به وجود آورد؛ولی این وفاق همیشه قرین توفیق نبوده و گاه به التقاط و نوعی تفسیر به رای گراییده است.این نگاشته به جهت گستردگی آسیب های روشنفکری دینی،تنها به آسیب شناسی روش شناسی روشنفکری دینی بسنده می کند،ولی پیش از بیان انواع آسیب های روشی در این جریان فکری باید دو اصطلاح روش شناسی و روشنفکری بیان شود.مطلب دیگر آن است که نگارنده با اینکه قملرو وسیعی برای روشنفکری دینی قائل است و شخصیت هایی مانند استاد مطهری را نیز در این جریان قرار می دهد،ولی در این مقاله،تنها به سه شخصیت روشنفکر دینی تجددگرا،یعنی مهندس بازرگان،دکتر شریعتی و دکتر سروش بسنده شده است.