ملخص الجهاز:
"به نظر من، بعد از تجربه دورهای که برما گذشت، باید فهمیده باشیم که مادام به آن سؤالات اساسی که مکتب ما را و مرز حقوق جمع و دولت و انسان را مشخص میکند و از آن قانون اساسی مشخصی در میآید، پاسخ نگوییم ره بجائی نمیبریم و مادام که در ارائه پاسخهای روشن، بینش اسلامی خود را هماهنگ نکنیم و صاحبنظران نتوانند آزادانه بینشهای یکدیگر را در این موارد نقد و انتخاب احسن کنند، نمیتوانیم با یکسری ملاحظات فقهی، حتی صاحب نهادهایی شویم که وظیفه تخصیص بهینه منابع را به عهده بگیرند.
میتوان اصول را تنظیم کرد و آن را با توجه به مبانی اسلام، فقه، اخلاق، فلسفه اسلامی و قانون اساسی بدست آورد و بعد وارد بحث کارآمدی شویم که برای کارآمدی چه نهادهایی را کم داریم؟ اشکالات نهادهای موجود چیست؟ یعنی مباحث را طوری پیش ببریم که اگر در دولتها و مجلسها گوش شنوایی وجود داشت و کسی خواست بدان عمل کند، تکلیف روشن باشد.
معتقدم با توزیع عادلانه فرصتها و امکانات، بصورت اتوماتیک توزیع عادلانه ثروت تا حدود زیادی قابل تحقق خواهد بود، چون وقتی که کسی از فرصتها استفاده میکند و شایستگیهای لازم را با کسب موقعیتهای اجتماعی یا اشتغال بدست میآورد، به اقتضاء شغلش یا موقعیت اجتماعیاش میتواند از منابع عمومی سهم خودش را برداشت نماید ولی بازهم اینطور نیست که این مقدمات و زمینهها، توزیع عادلانه را بطورکامل برقرار کند، چون کسانی هستند که نمیتوانند کار کنند یا خدماتی را به جامعه ارائه کنند و ناتوان هستند و یا اطفال قبل از سن رشد و یا افراد مسن بعد از سن اشتغال و در نتیجه موقعیت لازم را برای بهره برداری از امکانات عمومی ندارند."