خلاصة:
به دنبال تغییر و تحولات اساسی دهههای اخیر در مفاهیم توسعه و رویکردهای مبتنی بر عدالت اجتماعی،سازمان ملل متحد با ابتکار تهیه گزارشهای توسعه انسانی سالانه برای تمام کشورها،چارچوی فکری نوینی در ادبیات توسعه تحت عنوان«توسعهء انسانی»شکل داده که در سطح بین المللی از اعتبار و جایگاه خاصی برخوردار شده و در اکثر مواقع ملاک عمل و تصمیمگیری در بین سیاستمداران،تصمیمگیران و پژوهشگران قرار گرفته است.بر همین اساس مقاله حاضر سعی دارد با بررسی تحولات مفهوم توسعه، شاخصهای توسعهء انسانی ایران را در سال 1831 مورد تحلیل قرار داده و با بررسی نقاط ضعف و قوت این شاخصها در سطح کشور،راهکارهای مناسب برای بهبود این شاخصها را ارائه کند.روش مورد استفاده در بررسی حاضر،روش معمول سازمان ملل در محاسبهء شاخصهای توسعهء انسانی است با این تفاوت که به جای سرانهء تولید ناخالص داخلی،از سرانه هزینهء خانوار استفاده شده و به همراه دو شاخص امید به زندگی و سطح آموزش مورد تحلیل قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"روششناسی براساس استانداردهای سازمان ملل،در تهیه شاخص توسعهء انسانی از سه شاخص امید به زندیگ در بدو تولد،سطح آموزش و سرانه تولید ناخالص داخلی استفاده میشود که دادههای مورد نیاز برای تحلیل شاخصهای فوق در سطح ملی قابل حصول بوده ولی در سطح منطقهای که برای مناطق مختلف یک کشور محاسبه میشود حصول چنین اطلاعاتی به صورت کامل بخصوص در کشورهای جهان سوم بسیار مشکل است چرا که ریشه در ضعف ساماندهی اطلاعاتی این کشورها دارد.
اندازه شاخص هر یک از نماگرهای فوق الذکر که با(به تصویر صفحه مراجعه شود)نشان داده شده است)طبق تعریف از رابطهء زیر به دست میآید: (به تصویر صفحه مراجعه شود) در محاسبه شاخص توسعه انسانی بر حسب جنسیت (GDI) نیز همان متغیرهای شاخص توسعه انسانی مورد توجه قرار میگیرند با این تفاوت که شاخص توسعه انسانی بر حسب جنسیت،میزان موفقیت کشور در زمینه ارتقای امید به زندگی،دسترسی به آموزش و کسب درآمد بیشتر برای افراد جامعه را با توجه به اختلاف زنان و مردان در برخورداری از آنها نشان میدهد.
استان تهران در دورههای گذشته یعنی سالهای 56، 07 و 57 نیز به ترتیب با شاخصهای 0/227،0/237 و 0/897 رتبه اول توسعه انسانی را بین استانهای کشور کسب کرده است و استان سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی در طول دورههای گذشته در پایینترین ردههای شاخص توسعه انسانی قرار گرفتهاند."