ملخص الجهاز:
"ژانرها با اثر گذاشتن برهم و دگرگون کردن نظریات ادبی،بحثی را تحت عنوان«عدم تعین ژانر»مطرح میکنند؛بحثی که سویههای مختلفی چون موارد ذیل را شامل میشود: عدم تعلق هر اثر ادبی به یک ژانر خاص سؤال این است که آیا نظریه ادبی،متضمن این فرض است که هر اثر ادبی به یک نوع خاص تعلق دارد؟به نظر نمیآید که اطلاق یک نوع ادبی به بعضی آثار،همواره بتواند دقیق و منصفانه باشد.
برای مثال،یک خواننده یا حتی مفسر در برخورد با ژانر رمان واقعگرا و خواندن آن مختار است که اصلا به ژانر فکر نکند و حتی خود را درگیر این فکر نکند که آیا این رخدادها به واقعیت انگاشته شوند و میتوانند طبیعی انگاشته شودن یا اساسا فراورده خیال وهمگونه و پندار نویسنده هستند؟یعنی برای خواننده و مفسر لزومی وجود ندارد که وقوع حادثه یا سلسله حوادث داستان را در عالم بیرون نیز ممکن بداند،بلکه مهم این است که در عرصه آن اثر،این حوادث قابل قبول و پذیرفتنی باشد.
این موضوع نیز از جنبه جامعهشناختی قابل تأمل است که غذای روستاییان ایران،از فقیر تا غنی، گوشت قرمه است و کسی نمیپرسد که غذاهای دیگری هم از انواع ترخینه،کشک،اشکنه و لبنیات، در کجای این مقوله میگنجد؟و آیا همه آنها را از نمک ساختهاند که بچهها چنین تشنه میشوند؟ حتی اگر بپذیریم که غذای این جماعت فقط گوشت قرمه بوده است،این پرسش پیش میآید که مگر هر خانوار روستایی ایران،روزانه چه مقدار و به چه صورتی گوشت مصرف میکنند که غذا باید آنقدر شور باشد که در سرمای سیاه زمستان،به این حجم از آب نیاز باشد؟»16 دفترچه حل المسائل«محمدی»در مورد نوع غذاهای مردمان روستانشین،تنها گزارشی از مدلولهای بیرونی است؛گزارشی مستند از زندگی مردمانی خارج از فضای داستانی«مرادی کرمانی."