ملخص الجهاز:
"طبق گفتههای مالت دارندورف (Malte Dahrendorf) «درصورتیکه واژه بیگانه،به معنای فردی باشد که در برقراری ارتباط با محیط وگروههای اجتماعی دچار مشکل است و به سختی با آنها رابطه میگیرد،پس داستانهای مربوط به این شخصیتها،به ناچار رابطه دشوار میان این افراد و اجتماع را مورد بحث قرار میدهد.
این کتابها روی رفتار و فرایند یادگیری کودک معلول متمرکزند و معمولا راوی،داستانی را روایت میکند که نشان میدهد که چگونه کودک معلول،با انجام عمل قهرمانانه یا به گونهای دیگر،با اثبات قابلیتهای فوق العاده خود(مثل نجات دادن کسی)،از طرف کودکان دیگر مورد پذیرش قرار میگیرد.
این متنها معمولا چنین سؤالهای را مطرح میسازند:چگونه شخصیتهای عادی،نسبت به کودک معلول واکنش نشان میدهند و آیا میتوانند بر غرور متعصب خود در قبال کودک معلول غلبه کنند؟ تقریبا همواره این کودک معلول است که خود را با شرایط وفق میدهد و خود را با انجام اعمالی استثنایی معرفی میکند تا از طرف کودکان دیگر مورد پذیرش قرار بگیرد.
*رویکرد نویسندگان آمریکایی که تمایل دارند روی افکار و احساسات شخصیت معلول تمرکز کنند،تفاوت مهمی با رویکرد نویسندگان آلمانی دارد کلاس کوردن (Klaus Kordon) ،در کتاب خود با نام«خیابان شماره 48 مولمان»،میکوشد دیدگاه دیگری را بیان کند که در آن،درون مایه انجام عملی فوق العاده و استثنایی از کودک معلول، به منظور راهیابی به گروه کودکان عادی و پذیرفته شدن از جانب آنها،کمرنگ جلوه داده میشود.
»(ص 48) باوجوداین،کرتس و فلیکس-همانند شخصیتهای معلول در داستانهای اشاره شده- بایستی از طریق هوش و استعداد و اعمال استثنایی خود،از جانب کودکان عادی مورد تأیید قرار بگیرند و این کتابها نشان میدهند که معلولیت و یا ویژگی خاص شخصیتهای اصلی داستانها،منشأ حقیقی ویژگیهای فوق العاده و چشمگیر آنهاست."