خلاصة:
اخلاق سیاسی و شیوۀ حکومتداری پیامبر اکرم(، گونهای متفاوت با آنچه سایر زمامداران در پیش گرفتهاند، است.در این نوشتار، پس از بیان مباحثی دربارۀ اخلاق، به اخلاق مبارزاتی و سیاست خارجی پیامبر پرداخته شده و ابعاد مختلف آن کاویده شده است.
ملخص الجهاز:
او سپس از این همه نتیجه میگیرد: [ناگزیریم] به جای پرسش «کی باید فرمان براند؟» پرسش تازهای را بنشانیم: چگونه میتوانیم نهادهای سیاسی را چنان سازمان دهیم که فرمانروایان بد یا ناکاردان را از رساندن گزند بسیار بازداریم؟ 3 اساس سخن کارل پوپر، آن است که ما نباید خود را درگیر این بحث بیهوده نماییم که فرمانروا چه کسی باشد، بلکه باید بر این امر متمرکز شویم و در آن بحث و مجادله نماییم که فرمانروا، هر که باشد، چگونه فرمان براند و از چه اصولی تبعیت کند؟ 4 چه ما این نظریۀ پوپر را بپذیریم و چه در آن مناقشه نماییم، مسلم است که اگر گفتیم اسلام در دوران غیبت امام معصوم نیز بنا بر تشکیل حکومت دارد، باید توقع داشته باشیم از منابع دین اسلام شیوۀ صحیح زمامداری را به دست بیاوریم؛ زیرا اولا، در حکومتی که در دورۀ محرومیت از معصومان( شکل بگیرد، به طور طبیعی، کسانی زمامدار خواهند بود که در معرض جهل و خطا بوده، نیازمند تلقی راه و روش مقبول إعمال زمامداری، از جانب اولیای دین هستند.
ایشان، نه تنها در ابتدای تشکیل دولت اسلامی در مدینه، در همان اولین مرحلۀ قرار گرفتن در جایگاه یک حاکم و زمامدار جامعه، بر خلاف چنین دستورالعملی اقدام نموده و «ابتدا خود آن حضرت دست به کار ساختمان مسجد شد تا مسلمانان نیز ترغیب شوند»، 1 بلکه در تمام دوره زمامداری نیز اینگونه همراهی و مشارکت عملی با مردم تحت حاکمیت ایشان، در امور خرد و کلان، به چشم میخورد؛ از جمله در زمانی که به پیامبر اکرم اطلاع داده شد که احزاب و گروهها و قبایل مختلف با یکدیگر متحد شده و علیه مسلمانان آمادۀ جنگ هستند و به سوی مدینه در حال حرکتاند، رسول خدا، بنا بر پیشنهاد سلمان فارسی، «دستور داد تا اطراف شهر را خندق حفر کنند و خود آن حضرت نیز حفر قسمتی از آن را بر عهده گرفت».