خلاصة:
حاشیهنشینی پدیدهای است که به دنبال تحولات ساختاری،بروز مسائل و مشکلات اقتصادی-اجتماعی مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت روستایی لجامگسیخته در بیشتر کشورهای جهان،به ویژه کشورهای جهان سوم پایدار میگردد. حاشیهای به گروهی از افراد اطلاق میشود که در محدوده شهر ساکن هستند،ولی جذب نظام اجتماعی-اقتصادی شهر نشدهاند. از آنجا که این گروه،پس از مهاجرت به شهر به سختی میتوانند خود را با قوانین و شرایط زندگی شهری و از همه مهمتر فرهنگ آن سازگار نمایند،در دام عوامل مخرب اجتماعی گرفتار میآیند. در نتیجه آنها با زمینههای،نابرابری،عدم بهداشت،تعارض،فقر،بیکاری سروکار دارند،تا جایی که برخی از این مسئله به عنوان آپاندیس شهر یاد میکنند و حل مسائل شهری را در گرو حل آن میدانند.روش تحقیق به صورت پیمانی انجام گرفته است.نتیجه آنکه اینان قربانیان،عدم تعادل اقتصادی و اجتماعی محسوب میگردند.
ملخص الجهاز:
فصلنامه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر سال اول-شماره دوم-زمستان 5831 صص 481-751 آسیبپذیری پیرامون شهرها امیر علی درستی،*نبی اللّه ایدر**و مژده باقری*** چکیده حاشیهنشینی پدیدهای است که به دنبال تحولات ساختاری،بروز مسائل و مشکلات اقتصادی-اجتماعی مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت روستایی لجامگسیخته در بیشتر کشورهای جهان،به ویژه کشورهای جهان سوم پایدار میگردد.
تعریف موضوع بنا به برخی تعاریف،حاشیهنشینان کسانی هستندکه در سکونتگاههای غیر متعارف با ساکنان بافت اصلی(شهر)زندگی میکنند و بیشتر بر اثر نیروی دافعه خاستگاه فقر و بیکاری و کمتر عوامل جاذب شهری از زادگاه خود-روستا،ایل با شهرهای کوچک-رانده میشوند و به شهرها روی میآورند.
)تا این اواخر از دیدگاه اغلب اقتصاددانان غربی، مهارت از روستا به شهر در جریان توسعه اقتصادی مطلوب به شمار میآمد وتصور میشد که مهاجرت داخلی و فرآیندهای طبیعی است که کارگران اضافی بتدریج از بخش روستایی خارج میشوند،تا نیروی کار مورد نیاز برای رشد صنعتی را تامین کنند.
دیدگاههای غیر لیبرالی برخلاف دیدگاههای صاحبنظران لیبرالی،گروهی دیگر از متفکران و صاحبنظران مکتب وابستگی(در آمریکای لاتین)مانند کوندر فرانک،دوس سانتوس نور تادو و مانویل کاستل و دیگران،بهطور کلی عقبماندگی کشورهای وابسته را معلول تسلط اقتصادی کشورهای توسعهیافته کنونی میدانند و الگوی توسعه وابسته و برونزای و جریان صنعتی شدن وابسته،شهرنشینی شتابان و ناهمگون را به دنبال دارد که به موازات رشد نامتعادل،نابرابری درآمدها افزایش مییابد و عدم تعادلهای ساختاری جامعه شدت مییابد و برآیند عملکرد توسعه وابسته پیدایش شکاف طبقاتی میان شهر و روستا و در نتیجه ظهور گروههای حاشیهنشین شهری است.