خلاصة:
این مقاله با اشاره به اهمیت و ضرورت رهبری و مروری بر نظریات ارائه شده از سوی محققان در این عرصه ، شامل ویژگی های شخصی رهبر، نظریه های مبتنی بر رفتار رهبری، و نظریات اقتضایی به بررسی علل و زمینه های تحول در نظریات رهبری در دهه های اخیر پرداخته است و در پایان نظریه رهبری الهام بخش را به عنوان یکی از آخرین دستاوردهای نظری در زمینه رهبری معرفی می کند
إن هذه المقالة بالاشارة إلی أهمیة و ضرورة القیادة و إلقاء نظرة علی النظریات
المطروحة من قبل الباحثین فی هذا المجال ستطرح الممیزات الشخصیة للقائد» النظریات
التی تعتمد علیٰ سلوک القائد و النظریات التی تؤدی إلیٰ/دراسة الأسباب و مجالات
لتطور حول نظریات القیادة فی العشرات السنین الأخیرةء و فی الختام طرح نظریة القیادة
الملهمة بصفتها إحدیٰ آخر ما قدمته الثمار النظریة فی مجال مؤضوع القیادة.
ملخص الجهاز:
مقدمهای بر نظریه رهبری الهامبخش ناصر باقری گروه مدیریت کیده {IBاین مقاله با اشاره به اهمیت و ضرورت رهبری و مروری بر نظریات ارائه شده ازسوی محققان در این عرصه،شامل ویژگیهای شخصی رهبر،نظریههای مبتنی بر رفتاررهبری و نظریات اقتضایی به بررسی علل و زمینههای تحول در نظریات رهبری دردهههای اخیر پرداخته است و در پایان نظریه رهبری الهامبخش را به عنوان یکی ازآخرین دستاوردهای نظری در زمینه رهبری معرفی میکند.
رابطه عاطفی بین رهبر وپیروان یک سویه نیست همانطور که تأیید رهبر بر عزت نفس و بهزیستی پیروان تأثیردارد،رهبر هم تحت تأثیر زیردستان خود است و برای او اهمیت دارد که مورد پذیرشآنان واقع شده یا نه،او را به چشم دادگر مینگرند یا ستمکار و بالاتر اینکه آیا ازحمایت گروهش در انجام وظیفه محول شده برخوردار است یا نه؟ یر تحول در نظریات رهبری علاقه به موضوع رهبری تاریخ دیرینی دارد ولی مراحل مطالعه نظامیافتهای را که ازاوایل قرن بیستم شروع شده است،میتوان چنین برشمرد: 1)نخستین پژوهش درباره رهبری در سال 1904 م.
در مورد روشهای تحقیقات انجام شده چند سؤال باید در نظر گرفته شود:اول اینکهدر بیشتر مطالعاتی که رابطه بین رفتار ملاحظهکار یا تمرکز بر کارکنان و عملکرد گروه رانشان میدهد،نمیتوان تعیین کرد که ایا رفتار رهبری موجب اثربخشی گروه شده استیا گروه اثربخش باعث تمرکز رفتار رهبر بر کارکنان گردیده است.
20 ویکتور وروم و فیلیپ یتون در نظریه خود چگونگی تصمیمگیری رهبر را با توجه بهمیزان مشارکت زیردستان مورد تحلیل قرار میدهند و فرض اساسی بر این است که هیچشیوه رهبری برای تمام موقعیتها مناسب نیست.