خلاصة:
امنیت به عنوان یکی از محوریترین نیازهای بشر و به عنوان یکی از مفاهم مهم روابط بین الملل همواره مورد توجه پارادایمهای روابط بین الملل بوده است.در بین پارادایمها سنتی روابط بین الملل رئالییم،رئالیسم ساختاری،لیبرالیسم،و پارادایم نظامی جهانی بیشترین توجه را ب بحث امنیت داشتهاند و در این باب از منظر خود به این مقوله پرداختهاند.این پارادایمها در واقع محصول تحولات تاریخی مقاطع مختلف زمانی بودهاند از اینرو با وقوع تحولات جدید در عرصه نظام بین الملل قدرت تبیین این پارادایمها نیز با مشکل مواجه شده است.با ورود به عصر جهانی شدن و تحولات ناشی از آن از جمله شکلگیری تهدیدات نوین عرصه جهانی چون تروریسم،فقر،و غیره دیگر پارادایمهای سنتی قادر به تبیین صحیح مقوله امنیت بین الملل نیستند.در عصر حاضر پارادایم نهادگرایی نولیبرال با درک واقعبینانه از جهانی شدن،جایگاه دولتهای ملی،و بازیگران فرادولتی به بهترین وجه امنیت در نظام بین الملل را تبیین میکند.
ملخص الجهاز:
"اما به راستی امنیت بین الملل در سیر تحول گفتمانها و پارادایمهای روابط بین الملل چه تغییراتی را طی کرده و کدامیک از پارادایمهای فعلی روابط بین الملل بهتر از دیگر پرادایمها امنیت در نظام بین الملل را تبیین میکند؟تحقیق حاضر در پاسخ به این سوال این فرضیه را مطرح میکند که امنیت در گذر تاریخ با توجه به شرایط تاریخی جوامع در قالب پارادایمهای مختلف به صورتهای مختلف تعبیر میشده است و در حال حاضر با توجه به وضعیت جهانی شدن و ظهور بازیگران غیر دولتی هیچ پارادایمی به مانند نهادگرایی نولیبرال قدرت تبیین امنیت در عصر حاضر را ندارد.
با این حال از منظر رئالیستی دولتها بازیگران اصلی عرصه روابط بین الملل هستند و در رقابت آنها با همدیگر بقای آنها،عالیترین هدف آنهاست،بنابراین حاکمیت و استقلال بالاترین ارزش مورد توجه دولتهاست،در نظام بین الملل آنارشیک هیچ قدرت فائقهای وجود ندارد که بقای دولت-ملتها را تضمین نماید و هرکشوری نیز باید تمام تلاش خود را در راستای حفظ حاکمیت و استقلال خود که بقایش با آن تعریف میگردد به کار گیرد(قوام،9731:65).
در عین حال نویسندگان دیگری نیز هستند که درباره جهانی شدن تأکید بر تغییر ماهیت دولتها(و نه مرگ آنها)دارند و معتقدند در سالهای آغازین قرن جدید موضوعات امنیتی جدیدی برای کشورها پدید آمده است (Zagorcheve,2000:750-753) .
2 کوتاه سخن اینکه نهادگرایی نولیبرال اگرچه اقتضائات جهانی شدن و پلورالیسم را درک کده و بازیگران متعددی که در عرصه روابط بین الملل فعالیت میکنند را شایان توجه و بررسی میداند اما در عین حال بر این نکته تأکید میکند که بازیگر اصلی در روابط بین الملل همچنان دولتها هستند."