خلاصة:
خوارج را میتوان به عنوان مهمترین حزب مخالف خلافت اسلامی در قرون نخستین هجری به شمار آورد. آنان قیامهای متعددی علیه خلفا تدارک دیدند و از این رو همواره از سوی آنان تحت فشار بودند. آنان سعی کردند تا برای نجات جان خود و مصون ماندن از تعقیب و شکنجه خلفا، در مناطق دوردست قلمرو اسلامی مستقر شوند. سیستان یکی از جمله مناطقی است که مورد توجه خوارج واقع شده بود و به تدریج نیز به دلایلی خاص، به یکی از کانونهای مهم خوارج در قرون نخستین هجری تبدیل شد.
ملخص الجهاز:
"7 اگرچه بغدادی از تاریخ دقیق ورود عطیه به سیستان یاد نکرده است، اما با توجه به اینکه فرقه نجدات در میانه دهه شصت هجری به وجود آمد و عطیه نیز برای مدت چند سال در کنار نجدة بن عامر، به عنوان یکی از فرماندهان سپاهش فعالیت میکرد و پس از او جدا شده و راهی سیستان گردید، بنابراین با در نظر گرفتن بعد مکانی عمان تا سیستان و وسایل ارتباطی که در آن دوره زمانی وجود داشت، میتوان تصور نمود که عطیه به همراه یارانش در اواسط دهه هفتاد هجری وارد این منطقه شده باشد.
سیاسی: حضور خوارج در سیستان و قیامهایی که توسط آنان و به کمک مردم این منطقه در دوره اموی برپا شد، مشکلات بسیاری برای کارگزاران اموی در سیستان به وجود آورد، 2 به طوری که میتوان ادعا کرد که سیستان نهتنها در دوره اموی، بلکه تا سده نخست خلافت عباسی که بیشتر نقاط ایران تحت سلطه و نفوذ مستقیم دستگاه خلافت قرار داشت، یکی از معدود مناطق ایران بود که اعراب توانایی آن را نداشتند که به طور کامل بر آن مسلط شوند.
خوارج از آنجا که امویان را حاکمانی ظالم، غاصب و نامشروع تلقی میکردند، با سلطهای که غالبا بر بیشتر نقاط سیستان، دستکم در سی سال پایانی دوره خلافت اموی داشتند، مانع از خروج مالیات مردم این منطقه به سوی شام و عراق میشدند، چنانکه در منابع تاریخی گزارش شده است که به علت نفوذ خوارج در روستاها و مراکز اقتصادی، درآمد و عایدات خلفای اسلامی از خراج و مالیات سیستان دچار نقصان شد."