خلاصة:
برخلاف تصور برخی نویسندگان، شیخ در آثار مختلف خویش دربارة نظام فیض، نظریة واحدی ارائه نداده است، بلکه با تأمل در مکتوبات او در مییابیم که شش اختلاف- تبیین نظام فیض براساس نظام ثنایی یا ثلاثی با استفاده از مؤلفة علم یا تعقل، دفاع از نظریة تجلی به عنوان بدیل نظریة فیض، انکار و اثبات فاعلیت برای حضرت حق، عقل فعال و صادر اول و اختلاف درباره تعداد عقول- را میتوان در آثار او رصد کرد. در تحلیل و رمزستانی اختلاف دیدگاههای شیخ الرییس، شش نظریة ذیل شایان بررسی است: ناظر بودن نظریههای مختلف به امکان پیدایش کثیر از واحد، توجیه و جمع آرای شیخ، تعین نظریة شیخ در الاشارات به عنوان آخرین دیدگاه او، ناهماهنگی میان دیدگاههای شیخ در مکتوبات متعددش، سیر تحول نظریة شیخ از خلق به تجلی، تمایل ابن سینا به ابداع نظریة نوین و عدم توفیقش. به زعم نگارنده، به جهت برخی نقایص پنج نظریة اول و برخی نقاط قوت نظریة اخیر، در مجموع، نظریة ششم بر سایر نظریهها برتر است.
Contrary to what some say، Ibn Sina has not presented one single view on the structure of emanation. Rather it can be found six contradictory in his different works concerning emanation: justifying the structure based upon a dual or threefold structure using conscious or intellection، arguing for self-disclosure as an alternative view for emanation، different views in attributing a kind of causality to the Divinity، active intellect and firs emanation، and finally ambiguity on the number of intellects.
One can propose six explanation for finding these contradictions in Ibn Sina's works: 1- These are can be emanated from unity. 2- One can justify and harmonize his different views. 3- One can say that his final and accepted view is what one can find in al- Isharat. 4- His views are contradictory and can not be harmonized. 5- He had an evolutionary line of though from the theory of creation to the theory of self- disclosure. 6- His tendency toward a new looking and his lacking of successfulness in the field. This paper considering the faults of the first five views and some strong position in the last، has agreed with the last.
ملخص الجهاز:
"با مفروض گرفتن و مسلم پنداشتن این مقدمات، این پرسشها قابل طرح است که چه اختلافهایی میان دیدگاههای ابن سینا دربارة نظام فیض وجود دارد؟ آیا ابن سینا در دیدگاههای مختلف خود، در آثار متنوعش، فقط در صدد بیان این نکته بوده است که صدور کثیر از واحد امری محال نیست و خود پاسخها برای او موضوعیت بالاصاله نداشته است؟ به بیان دیگر، آیا ابن سینا تنها در صدد ارائة پاسخهای ظنی به مسألة پژوهشی بوده است، تا امکان پیدایش کثرت در عالم را توجیه کند و هدف بالاصالة او ارائة پاسخ قطعی و یقینی نبوده است؟ آیا اختلاف دیدگاههای شیخ در آثار مختلفش، صوری و ظاهری بوده، با تأمل بیشتر، این آرای به ظاهر متفاوت را میتوان جمع نمود یا آرای او دارای اختلاف حقیقی و مبین ناهماهنگی و ناسازگاری میان دیدگاههای وی است؟ آیا میتوان مدعی شد که نظریة شیخ در کتاب الاشارات و التنبیهات نظریة نهایی اوست و سایر آرای او را باید بر همین اساس تحلیل کرد؟ آیا این ادعا قابل طرح است که ما شاهد تغییر و تحول آرای شیخ در ادوار مختلف حیاتش بودهایم؟ سیر این تغییر و تحول چگونه بوده است؟ در نهایت، آیا ابن سینا دربارة مسألة چگونگی کثیر از واحد، تنها مقلد حکیمان سلف یا شارح آرای آنها بوده یا در صدد ارائة نظریة بدیع و ابتکاری دربارة این مسأله بوده است؟ تا چه حد مساعی او در این باب قرین توفیق بوده است؟ شایسته است قبل از بررسی مسألة پژوهشی، ابتدا به پیشینة تحقیق در دیدگاه حکیمان مشهور و تأثیرگذار قبل از ابن سینا به صورت اجمالی اشاره گردد."