خلاصة:
در این مقاله نویسنده نخست دو معنا از پیوند دین و اخلاق ارائه کرده و معتقد است دومی به دست تقدیر آزمون سپرده میشود. فرض نخست، فراهم آوردن بنیانهای عقلانی برای باورهای اخلاقی توسط باورهای دینی، برهان دو وجهی افلاطون/ سقراط در اثیفرون را پدید میآورد؛ آنچه خوب است، چون خوب است، محبوب خداست یا چون محبوب خداست خوب است؟! نویسنده ضمن سادهانگارانه خواندن آن، با آوردن نمونههایی از کییرکگورد، ایبسن، و قتل ترحمی نتیجهگیری خود را شرح داده؛ در نهایت با بررسی جوانب مختلف امر، پیوند تحلیلی بین «ارادهی خدا» و «ماهیت خوب» را به عنوان تبیین جایگزین پیشنهاد میکند.
ملخص الجهاز:
"در فرض نخست- که باور دینی میتواند صوری از بنیانهای عقلانی برای باورهای اخلاقی فراهم آورد- برهانی دو وجهی که چنین ادعایی پدید میآورد، به نحو سنتی و ظریف در اثیفرون (Euthyphro) افلاطون بیان شدهاست: «آیا آنچه مقدس است، چون خدایان میپسندند، مقدس است یا چون مقدس است آنها میپسندند؟»1 آنگاه که سقراط در گفت و شنود اثیفرون جوان را به پرسش و پاسخ میگیرد، روشن میشود که اثیفرون نیندیشیده در صدد حفظ انسجام کل مجموعهای از باورها در باب دین و اخلاق است که تجزیه و تحلیل ناقصبودن آن را آشکار میسازد.
آیا این انکار عنایت رحمانی خدا نیست که در هر زمان ادعا کنیم زندگی شخصی، دیگر هیچ نتیجهی مطلوبی دربر ندارد؟»14 تفاوت این نمونه و نمونهی برند (یا احتمالا کیرکگور) این است که در حالی که در قضیهی برند نزاع سرانجام در درون فرد قرار دارد، در نمایش برایان کلارک (Brian Clark) کشمکش بین افراد و فراتر از آن بین شیوههای گوناگون تنسیق یا توجیه باورهای اخلاقی است؛ چنانکه مشاجرهی زیر بین کن و یکی دیگر از پزشکان روشن میسازد: دکتر اسکات: اما اگر شما خوشبخت شوید [چه]؟ کن: اما من نمیخواهم با تبدیل شدن به بخش رایانهای یک دستگاه پیچیده خوشبخت شوم؛ و به لحاظ اخلاقی تو باید تصمیم مرا بپذیری.
اختلاف نظرهای اخلاقی و دینی دربارهی موضوع سقط جنین به فروافتادن در حوزهی حتی پیچیدهتر بین دو نمونه میانجامد؛ و علل این امر تا اندازهی زیادی به این واقعیت مربوط میشود که اگر نمایشنامهای به جای آرزوی کن برای قتل ترحمی داوطلبانه، در بارهی سقط جنین نوشته میشد، اهمیت این پرسش که «بالاخره زندگی از آن کیست؟» به یقین کاملا متفاوت میشد."