ملخص الجهاز:
"مثلا خانم ẓMaria pialaraẒ در مقالهای بازشناسی و احترام به دیگر واحدهای مردمی و انسانی و همچنین تکریم به راههای زیست متفاوت و متعدد و داشتن ارتباطات عمومی را از راههای مهم استقرار ساختاری دمکراتیک میداند و یا«ارنست لاکلاو»در بحثی که درباره چند فرهنگی دارد می گوید ارجاع به دیگری و توجه به شأن و جایگاه او اهمیت خیلی زیادی در بازشناسی هویت من دارد و در ادامه خاطر نشان میکند که لازم نیست انسانها گرگ یکدیگر باشند بلکه باید تلاش کرد تا کمبودهای یکدیگر را با صبوری حل کنند.
چنانچه بخواهیم این توانایی را با بحث تفاوت،هماهنگ سازیم باید متذکر شویم که علی رغم تفاوت ویژگیها،انسانها یا فرهنگها از لحاظ شأن و منزلت دارای استعدادهای یکسانی هستند به تعبیر دیگر آنچه موجب اعتبار و احترام میشود-یعنی قابلیت و استعداد-در همه علی السویه است نقطه مقابل این ایده در روابط بین فرهنگی آن است که فرهنگی بر فرهنگهای دیگر برتری جوید مانند فرهنگ اروپاییهای سفید که در تحقیر دیگر ملل کوشیدند و با سلطهجویی بر دیگران،اقتدار بر بخش بزرگی از کشورها را برای خود فراهم ساختند.
»اما کرامت انسان مشروط به معیارهایی است که مرجع حکومتی تعیین میکند!آیا در این صورت قابل نقد نیست؟دیگر اینکه همان مرجع قدرتمند حکومتی با استناد به حقوق ذاتی انسانها و شباهت مبنایی آنها با یکدیگر در صدد گسترش ایده خود به نحوی جهان شمول،برای همه ملتها در اقصی نقاط جهان باشد و شیوهها و سلوک زندگی دیگران را که مغایر با شیوه اوست نپذیرفته و بخواهد به نحو قسری آنها را به راه آورد و متحول نماید..."