خلاصة:
گرایشهای عرفانی ریشه در فطرت خداجوی انسان دارد و با آموزههای الهی انبیا و اولیای الهی در مسیری درست رو به تعالی و کمال مینهد. عرفان به گونهای رسمی در میان مسلمانان به شکل تصوّف آشکار گشت و تا قرن هفتم به اوج و کمال خود رسید. عارفان تلاشهای فراوانی برای فهم آموزههای عرفانی اسلام کردند و فرهنگی عرفانی از خود به جای گذاشتند. با این همه فاصله گرفتن از آموزههای دینی و عرفان ناب شیعی که در زندگانی پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) تبلور یافته است، آسیبهایی جدی را متوجه آنان ساخت. در این نوشتار به آسیبهای زیر و ریشهیابی و تحقیق درباره آنها پرداختهایم: جدا کردن ظاهر و باطن دین، سقوط تکلیف، اباحیگری، انحراف در شیوههای تربیتی، ریاضتهای نادرست، شطحیات، مکاشفات و الهامات شیطانی، ریاکاری و مردم فریبی برخی صوفیان، در پایان نیز با اشاره به برخی آسیبهای دیگر، بازگشت به شریعت و عرفان ناب اهل بیت(ع) و پایبندی بدان را تنها راه رهایی از این آسیبها برشمردیم.
ملخص الجهاز:
در این نوشتار به آسیبهای زیر و ریشهیابی و تحقیق درباره آنها پرداختهایم: جدا کردن ظاهر و باطن دین، سقوط تکلیف، اباحیگری، انحراف در شیوههای تربیتی، ریاضتهای نادرست، شطحیات، مکاشفات و الهامات شیطانی، ریاکاری و مردم فریبی برخی صوفیان، در پایان نیز با اشاره به برخی آسیبهای دیگر، بازگشت به شریعت و عرفان ناب اهل بیت(ع) و پایبندی بدان را تنها راه رهایی از این آسیبها برشمردیم.
جدا کردن شریعت از طریقت و حقیقت، بیاعتنایی به آداب و احکام شرعی را در پی داشت و این از آسیبهای مهم و جبرانناپذیر در طول تاریخ عرفان و تصوف بوده است که زمینه انحراف را در میان آنها در آداب و اعمال و شعائر ظاهری از لباس پوشیدن و شکل ظاهری بدن گرفته تا اعمال عبادی و در پیش گرفتن روشهای گوناگون مبارزه با نفس و حتی استفاده از آداب و روشهای سالکان غیر مسلمان، فراهم آورد.
P} در هر حال این گونه سخنان از بزرگان عرفان زمینه آسیبهای جدی را برای بسیاری از صوفیان فراهم آورد و آنها را نسبت به شریعت و به جا آوردن تکالیف دینی بیاعتنا ساخت؛ با اینکه رسیدن به چنین مقامی در توان هر سالکی نیست، و با رسیدن به آن نیز اگر به خود نیاید و تکلیفی شرعی را به جا نیاورد در حقیقت تکلیفی در آن حال متوجه او نبوده است و این چیزی غیر از سقوط تکلیف با رسیدن به حقیقت است.