خلاصة:
این مقاله به بررسی زندگی،نسب و جایگاه ادبی زیاد اعجم،نخستین شاعر ایرانی عربیگوی میپردازد و تواناییهای او را در موضوعات مختلف شعری چون مدح،مرثیه و هجاء بیان میکند و جایگاه او را در موضوعات مذکور بین سایر شعرای معاصرش تبیین مینماید. او شاعری است که در سدهء اول هجری میزیست.بعد از قبول اسلام،به سال 23 هـ ق.به همراه ابو موسی اشعری و عثمان بن ابی العاص،دو فرماندهء عرب،شاهد فتح استخر بوده است.باتوجه به تعداد احزاب سیاسی آن دوره، چون حزب اموی،حزب خوارج و زبیریان،او از سلک شعرای حزب اموی به حساب آمده است.زیرا اکثرا اشعار او در مدح امیران و والیان عربی است که در نواحی مختلف ایران چون فارس،اصفهان و خراسان به امارات مشغول بودند.به مهلب بن ابی صفره،حاکم اموی بر خراسان که به مبارزه با خوارج مشهور است، تقرب خاصی داشت و او را در مبارزاتش با خوارج ستوده است. تعابیر و مضامین و اسلوب خاص وی در موضوع هجاء سبب شده بود که بر شعرای بزرگی که به مهاجاة با وی برخاسته بودند غالب آید حتی فرزدق که از فحول فن هجاست از رویارویی با وی اظهار عجز کرده است.ناقدان ادبی،او را در طبقه هفتم از شعرای اسلام قرار دادهاند و وفات او را در حدود سال 100 هـ ق. نوشتهاند.
ملخص الجهاز:
(الشعر و الشعراء،ص 297)یاقوت حموی در معجم الادباء(ج 11،ص 168)و عبد القادر بن عمر بغدادی در خزانه الأدب(ج 4،ص 193)او را بدین نام و نسب خواندهاند ولی یزیدی در کتاب أمالی(ص 1)و ابو القاسم حسن بن بشر آمدی در المؤتلف و المخلف،(ص 193)و ابو الفرج اصفهانی در الاغانی،(ج 15،ص 380)از او با عنوان زیاد بن سلیمان،نام بردهاند و این در حالی است که او زیاد بن جابر بن عمرو بن عامر هم نامیدهاند.
10 جایگاه نحوی و لغوی زیاد اعجم: زیاد اعجم،علی رغم عجمیّت خویش،زبان عربی را نیکو آموخته و بر قواعد و اصول این زبان،آگاهی یافته بود تا جایی که جاحظ از او بهعنوان فردی نحوی یاد کرده است(البیان و التبیین،ج 2،ص 168)و برخی منابع معتبر نحوی و نحویان معتبر ابیات و أشعاری از او را در شرح و بیان قواعد نحوی به خدمت گرفتهاند،از جمله آن نحویان که به تعمّق و دقتنظر مشهورند میتوان از سیبویه،ابن هشام انصاری،ابن عصفور،فراء، عبد القادر بن عمرو بن بغدادی و ابن عقیل نام برد.
نتیجه: زیاد اعجم شاعر ایرانی عربیگوی،در مرحلهای از تاریخ که ایرانیان عنصر مغلوب سیاسی بودند با زبان عشری خویش و تواناییهای خاصّ خود،با ورود در ابواب مختلف شعری چون مدح و رثاء و هجاء،توانست بهعنوان اوّلین پیشرو در نظم شعر عربی،علماء و ناقدان ادبی را وادار به آن کند که او را شاعری جزیل الشعر و فصیح اللألفاظ بدانند و قصیدهء او را در رثای مغیرة بن مهلب،جزو بهترین قصادی رثای عهد اموی به شمار آورند و جایگاه خاصی را در تاریخ ادب عربی به او اختصاص دهند.