خلاصة:
یکی از اهداف مهم خصوصیسازی در کشورهای مختلف بهبود کارآیی و بهرهوری منابع ملی است. در این تحقیق با استفاده از صورتهای مالی حسابرسی شده شرکتهای واگذار شده و سالنامههای بورس،بازده سهام شرکتها برای دورههای قبل و بعد از خصوصیسازی و همچنین یک دوره مشابه برای شرکتهای مشمول خصوصیسازی و شرکتهایی که دولتی باقی ماندهاند،محاسبه و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که پس از خصوصیسازی بازده سهام شرکتها تغییر معنیداری داشته است،منتها این تغییر در حالت مثبت نبوده است.همچنین در یک دوره زمانی مشابه 3 ساله شرکتها چه دواتی باقی مانده باشند و چه خصوصی شده باشند،تفاوت معنیداری بین بازدهی سهام آنها وجود ندارد. بهطور کلی و با توجه به نتایج آزمون،شواهدی فراهم شده است که فرضیه اصلی تحقیق مورد تأیید قرار نمیگیرد.ازاینرو اجرای سیاست خصوصیسازی قادر به دستیابی به اهداف آن یعنی بهبود بازده سهام شرکتها نبوده است.عمدهترین دلیل عدم کامیابی سیاست خصوصیسازی، شرایط نامساعد ایران و فقدان بسترهای مناسب برای دستیابی به اهداف این برنامه و همچنین وجود مسائل فنی مهمی مانند قیمتگذاری سهام است.بنابراین تا زمانی که این شرایط نامساعد،بهبود پیدا نکند،خصوصیسازی منجر به مشکل میشود.
ملخص الجهاز:
"آزمون روکسال-والیس برای تأیید نتایج حاصل (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج حاکی از آن است که X 2 حساب شده برابر 0/883 است که با توجه به درجهء آزادی 1 در سطح اطمینان 59% (a-%5) معنیدار نیست(چون سطح خطا بیشتر از 5% است)و بدین ترتیب فرض صفر آماری مبنی بر عدم تفاوت بین میانگین نرخ بازده سهام شرکتهای مشمول خصوصیسازی و گروه کنترل در یک دورهء زمانی مشابه سه ساله در سطح اطمینان 59%رد نمیشود.
آزمون میانه برای بررسی تفاوت نرخ بازده سهام شرکتهای مشمول خصوصیسازی و گروه کنترل (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به نگاره شماره(11)،ملاحظه میشود که X 2 حساب شده برابر 1/844 است که با توجه به درجه آزادی 1 در سطح اطمینان 59 درصد (a-0/05) معنیدار نیست(چون سطح خطا بیشتر از 5%است)و بدین ترتیب فرض متفاوت نبودن میانگین نرخ بازده سهام در دو گروه در سطح اطمینان 59%رد نمیشود.
نتیجهگیری با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل تحقیق که در قسمت قبل ارایه شد،نتایجی به شرح زیر به دست میآید: همانطوری که در قسمت قبل بیان شد،چون X 2 حساب شده در نگاره شماره(8)در سطح اطمینان 99 درصد معنیدار است ازاینرو فرضیه فرعی اول مبنی بر وجود تفاوت معنیدار بین میانگین بازده سهام شرکتها در دوران قبل و بعد از خصوصیسازی مورد قبول واقع میشود."