خلاصة:
تلویزیون در حال حاضر برای بسیاری از مردم جهان مهمترین و شایعترین شیوهء تفریح و کسب اطلاع است.یوسف خباز در این مقاله به این مسأله میپردازد که آیا تلویزیون روش مناسبی برای تفریح و کسب اطلاعات برای مسلمانان است.او در این مجال میکوشد که به واقعیتهای موجود عصر حاضر نگاه کرده و امکان ایجاد رسانههای جمعی برای مسلمین را نیز بررسی کند.
ملخص الجهاز:
"این سؤال که آیا تلویزیون در جوامع اسلامی نیز راه خوبی برای تفریح و کسب اطلاعات است یا خیر،امری است که باید مورد توجه قرار گیرد.
انسانها نسبت به وجود ماشین یا تلفن،احساس نیاز و ضرورت میکنند پس،این سؤال اساسی را برای افراد ایجاد نمیکند که آیا این وسیله مورد نیاز است یا خیر و همین مسأله باعث میشود که به آثاری که این وسایل بر جامعه میگذارند،توجه نشود.
اینکه مادربزرگ را ساکت کنیم و به جای آن تلویزیون را روشن کنیم یا در حقیقت،آن فعالیت مبتنی بر خانواده قدیمی را متوقف کنیم و به جای آن یک نهاد دور از دسترسی و غیر شخصی را قرار دهیم،چه معنایی دارد؟ برخی شاید این سؤال را داشته باشند که آیا اثر تلویزیون بر همهء جوامع یکسان است یا بر هرجامعهای آثاری خاص دارد.
البته به نظر میرسد که برخی از آثار تلویزیون جهانی است؛مثلا مصرف فیزیولوژیک تصاویر،حال آنکه برخی دیگر از آثار آن احتمالا بیشتر به فرهنگهای خاص جوامع برمیگردد؛مثلا نوع برداشت افراد از تصاویر.
هرچند که این عوامل در این امر دخیلاند،اما عامل مهمتر این است که اگر کسی رسانههای غربی به خصوص رسانههای آمریکایی را مورد مطالعه قرار دهد،درخواهد یافت که در این رسانهها،حقیقتا همگان(و نه فقط مسلمانان)حضوری و صدایی ندارند و فقط یک گروه بسیار کوچک از نخبگان که از سوی جامعهء سرمایهگذاران مالی انتخاب میشوند،فرصت حضور دارند.
ازاینرو شاید برای مسلمانان بهتر باشد که رسانههای متعلق به خودشانر ا ایجاد کنند که با مفاهیم خود آنها همخوانی داشته باشد و البته این کار نیازمند سرمایهگذاری و تعهدات تکنیکی بسیار بالاست."