خلاصة:
در جوامع پستسکولار، دین، همچنان در چارچوب مدرنیته، نیرویی موثردر شکلدهی به شخصیت بخش بزرگی از ملت به شمار میآید و، از طریق اظهارنظرکلیساها و مجامع دینی، همچنان در افکار عمومی سیاسی تاثیر به سزایی دارد.البته دین باید از ادعای خود در شکلدهی ساختار زندگی دست بردارد و بدینترتیب، پیوند میان حکومت و دین از هم گسسته میشود.
ملخص الجهاز:
چیستی سکولاریسم یورگن هابرماس همشهری، 29/2/81 در جوامع پستسکولار، دین، همچنان در چارچوب مدرنیته، نیرویی مؤثردر شکلدهی به شخصیت بخش بزرگی از ملت به شمار میآید و، از طریق اظهارنظرکلیساها و مجامع دینی، همچنان در افکار عمومی سیاسی تأثیر به سزایی دارد.
این تغییر شکل صورت سنتیزندگی به صورت مدرن، از جانب کسانی که از آن متأثر میشوند، سکولاریزاسیون نامیدهمیشود؛ زیرا در جریان طولانی عقلانی ساختن جهان زندگی، ادیان باید از ادعای خود درمورد شکلدهی ساختار زندگی، که نه فقط در برگیرندهی افراد، بلکه دربرگیرندهی حکومتو جامعه نیز باشد، دست بردارند.
تغییر شکل صورتهای سنتی زندگی بهصورتهای مدرن را افرادی که متأثر از این پدیده هستند به عنوان سکولاریزاسیون ترجمهمیکنند و در جریان عقلانی کردن زندگی باید هر دینی، که پای خود را از ادغام شدن باحکومت واپس میکشد، از هر گونه ادعایی نسبت به شکلدهی همه جانبه و فراگیر تمامیحکومت و جامعه دست بردارد.
نکته اصلی در این استکه جوامع پستسکولار خود را با استمرار وجود دینی وفق دادهاند که نیروی شکلدهندهاشبه زندگی هنگامی میتواند باقی بماند که بدون توسل به اقتدار سیاسی و تنها با تکیه به ابزارکلام خود دین، به گونهای بیواسطه، وجدان آحاد جامعه را مورد خطاب قرار بدهد.
باید ازادعای خود در مورد شکلدهی ساختار زندگی، که نه فقط در بردارندهی وجود افراد بلکهدربرگیرندهی حکومت و جامعه نیز باشد، دست بردارند.
ترجمهی پیام او به زبان روشنتر برایمخاطبان مسلمان ایرانی این است که اسلام باید از ادعای خود در مورد شکلدهی ساختارو زندگی، که دربرگیرنده حکومت و جامعه باشد، دست بردارد و تنها به توصیههایاخلاقی برای اصلاح منش اشخاص اکتفا کند.