خلاصة:
نویسنده مقاله، جنگ نومحافظهکاران آمریکا علیه عراق را در راستای جهانیسازی اقتصاد کاپیتالیستی، ندانسته بلکه آن را مخرب روند
جهانیسازی که در گذشته از سوی دولت کلینتون دنبال میشد، میداند. از نظر نویسنده، این جنگ بیش از آنکه در جهت سلطه شرکتهای فراملیتی
و جهانی بر دنیا باشد، گامی در جهت تثبیت سلطه سیاسی و ملیگرایانه آمریکا بر جهان و بهویژهمنطقه خاورمیانه میباشد که حتی میتواند به
جهانیسازی اقتصادی لطمه وارد کند و موجب شکافهایی بین قطبهای اقتصادی جهانی (آمریکا و اروپا) شود.
ملخص الجهاز:
"فعالان و صاحبنظران در این عرصه، الان دلایل قانع کننده و محکمی دارند برای اینکه بنشینند و ببینند، آیا محافظه کاران جدیدی که بر اریکه قدرت در آمریکا تکیه کردهاند، به عهد خود نسبت به طرفداران جهانیسازی در سالهای نخستین حکومت همچنان وفادار ماندهاند یا خیر؟ به دنبال کشف رابطه بحث خود را با این مطلب آغاز میکنیم که چه دلایل منطقی و قانع کنندهای جهت اثبات این فرضیه که بین جنگ علیه تروریسم و جهانی سازی رابطه محکمی هست، میتوان ذکر کرد؟ نخست اینکه در جریان جنگ عراق و پس از آن، کاخ سفید همیشه در تلاش بوده است تا پای سرمایهداران عمده و تجار بینالمللی را به این عرصه باز کند.
در این اوضاع میتوان گفت که دولت بوش گر چه در دفاع از منافع کشورش موفق ظاهر شده است، اما کمتر کسی میتواند ادعا کند که سیاستهای دولت بوش در تقویت مراکز عمده تجاری بین المللی موفق بوده است و تعداد شرکتهای اروپایی یا هر مرکز اقتصادی دیگر خارج از آمریکا که به دفاع از سیاستهای اقتصادی فعلی آمریکا بپردازد، بسیار ناچیز خواهد بود.
بالاخره یک نیاز همیشگی به توسعه تئوریها در حیطه کشف رابطه وجود داشته است که بفهمیم چگونه تلاشها در جهت در اختیار گرفتن منابع محدود نفت، بر آینده اقتصاد سرمایهداری در جهان تأثیرگذار خواهد بود (جنگ عراق هم به این موضوع مرتبط است، نه به این خاطر که این جنگ برای تسلط بر منافع نفتی عراق طرحریزی شده باشد، بلکه از این رو که بخشی از اقدامات درازمدت آمریکا در راستای تسلط بر سیاستهای خاورمیانه محسوب میشود)."