خلاصة:
سالهای متمادی است که در ایران علمای دینی در پیوند با نهاد دین و تعلیم و تربیت تأثیر عمدهای در فرهنگی و اجتماعی کردن نسل جدید دارند.مراکز آموزشی ایران در گذشتهء دور،که طبعا علمای اسلام در آن بودند،علاوه بر علم ادیان،علم ابدان را هم آموزش میدادند و حکیمان چندبعدی تربیت میکردند.بعدا روشنفکران و برخی حاکمان به تأسیس دانشگاه دست زدند.اما روشهای اعمال شده در دانشگاهها کموبیش موجب برخی موضع گیریها شد؛یعنی دانشگاه به جای آنکه به بررسی بپردازد،به نفع این یا آن نظریه موضع میگرفت و چنین شد که فاصله دانشگاه و حوزه بسیار زیاد شد.متأسفانه در این بین عدهای از غربزدگان و ایادی خودباخته به مظاهر تمدن غرب نیز از گسترش دانشگاهها به عنوان وسیلهای در راستای اهداف شوم خود و استکبار غرب استفاده کردند.مقالهء حاضر تلاشی علمی است در پاسخ به این سؤال که چرا در تاریخ صدسالهء اخیر ایران ارتباط بین دو قشر روحانی و روشنفکر آنگونه که باید و شاید دوستانه نبوده و حتی در بیشتر موارد بین آن دو رقابتی ستیزهجویانه و ویرانگر حاکم بوده است.هدف این مقاله،یافتن دلایل جدایی حوزه و دانشگاه به ویژه از اوایل دوران مشروطه تاکنون و بیان نظرات اندیشمندان بزرگ معاصر در این زمینه است.لذا پس از ارائه مختصری از سوابق آموزش حوزوی و دانشگاهی در ایران و جهان،به بررسی تاریخچه،وضعیتها،مشکلها و راهکارهای موجود در تحقق وحدت حوزه و دانشگاه در ایران از دیدگاه امام خمینی(ر ه)،شهید مطهری،دکتر شریعتی،آل احمد و سایر صاحب نظران و اندیشمندان مهم در این زمینه پرداخته میشود و در انتها به نتیجهگیری و ارائهء پیشنهادهایی در شرایط موجود کشور پرداخته میشود.
ملخص الجهاز:
دانشگاه اسلامی /63سال یازدهم،شماره /4زمستان 6831 Daneshgah-E-Eslami,2008(winter)36,Vol. 11,No. 4 تحلیلی تاریخی بر وحدت حوزه و دانشگاه دکتر فرهود گلمحمدی* چکیده سالهای متمادی است که در ایران علمای دینی در پیوند با نهاد دین و تعلیم و تربیت تأثیر عمدهای در فرهنگی و اجتماعی کردن نسل جدید دارند.
از یک طرف،این قشر تحصیل کرده روشنفکر،که بیشتر بیدین یا ضددین بودند-با دهنکجی به دین و علمای آن تنفر علما و مردم را موجب شدند و از طرف دیگر،در عرصهء اجتماعی و سیاسی نیز علمای دین آنها را رقیب خود میدیدند؛چون به حکومت رسیدن روشنفکران بیدین یا ضددین در عرصهء سیاسی در جهت کوتاه شدن دست علمای دین از این حوزه تلقی میشد.
وحدت فکری بین تحصیل کردگان دانشگاهی و حوزوی را با واژهء وحدت کلمه بیان میدارند و معتقدند که وحدت کلمه در حقیقت وحدت در یک کلمه و آن هم توافق بر سر حفظ کشور و حفظ کیان اسلام است؛یعنی محور وحدت فکری میان اقشار مختلف-به خصوص این دو قشر متفکر-فقط علاقهمندی به حفظ کشور و حفظ کیان اسلام میتواند و باید باشد و هر شرط دیگری زاید است.
ک. به:علی بابایی، 3831،ص 05-1؛مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،5731) (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل شماره 3:مدل برگرفته از دیدگاه امام خمینی(ر ه)در خصوص نقش عامل سیاسی در ایجاد جدایی و عداوت بین دو قشر دانشگاهی و حوزوی(علی بابایی،3831) در حقیقت در این طرح،حضرت امام(ر ه)به نقش عامل سیاسی در به وجود آمدن جدایی و عداوت بین دو قشر فوق اشاره میکنند و آن را اساسیترین عامل میدانند و معتقدند که اگر اوضاع سیاسی جور دیگری بود،امروز دانشگاه دیگری داشتیم و قشر تحصیلکردهء ما خصوصیت دیگری میداشت.