خلاصة:
رشد و توسعهء شگفتانگیز علوم در چند دههء اخیر،دانشمندان و پژوهشگران را با شرایط متفاوت و تنگاناهای مختلف روبهرو کرده است.گسترش بداخلاقی علمی و پژوهشی و استفادهء ابزاری از علوم و نوآوریهای علمی،جامعهء علمی و دانشگاهی را به چالش کشیده است.در این مقاله سعی شده چرایی و چگونگی ارتباط و نسبت پژوهش با اخلاق مورد بررسی قرار گیرد و جایگاه اخلاق در فرایند کنونی تولید علم و تکنولوژی تبیین شود.لذا ابتدا به بررسی اجمالی نظریههای اخلاقی پرداخته و سپس ساختار تولید تکنولوژی و جایگاه پژوهش در آن تبیین شده است.نتیجه اینکه؛یکی از بزرگترین معضلات فرهنگ مادی، حذف اخلاق و معنویت از عرصه و زیرساخت علوم بشری است.این مشکل باعث ناشکیبایی تمدن مادی از همزیستی مسالمتآمیز با تفکرات اخلاقگرا شده است.علم و تکنولوژی امروزی در خدمت اقتصاد و نیازهای غریزی بشر است.درواقع؛زیربنا و اصول موضوعهء علوم موجود بر اخلاق الهی و تألم معنوی استوار نیست و همین نگرش منفی نسبت به اخلاق الهی و رویکرد مثبت به اخلاق مادی باعث شده است اخلاق متعبدان و متألهان و صاحبان ایدئولوژیهای الهی یک حرکت ضداقتصادی در درون تمدن مادی قلمداد شود.تا زمانی که مسیر،جهت و اصول موضوع علم اصلاح نشود و اخلاق و معنویت جزء اصول قرار نگیرد،این مشکل لاینحل باقی خواهد ماند.
ملخص الجهاز:
در چنین فضایی،پژوهشگرنه بنا به انگیزهء اخلاقی تحقیق میکند،نه لزومی میبیند منافع خود را به خاطر بعضی مسائل اخلاقی مادیگرا و فاقد پشتوانهء منطقی به خطر اندازد،نه موضوع مورد پژوهش او در راستای اخلاق عالی بشری است و نه ساختار منفعتگرایانهء جامعه اومانیسم1نحوهء نگرش مادی او به جهان و انسان مجال بروز اخلاق عالی انسانی را به او میدهد.
اخلاق پژوهشی شامل دو حالت کلی است:یکی اصول اخلاقی مربوط به عناوین و یافتهها که آن را در عبارت وجدانیات میتوان جستجو کرد و دیگری،اصول اخلاقی مربوط به روشها و فرایندهای علمی است که عنوان مربوط به آن در عبارت امانتداری به ظهور میرسد و نتایج آن در عباراتی مانند صداقت،بیطرفی،شکاکیت موضوع،همکاری با گروههای پژوهشی خلاصه میشود و بیانکنندهء این است که خالق اثر تا چه حد نسبت به آنچه خلق کرده و منابع منسوب به آن،امانتدار بوده و حق مؤلف را به درستی ادا نموده است.
هر چیزی برای اینکه وجود داشته باشد باید توجیه اقتصادی میداشت و بدینگونه علم و چرخهء تولید تکنولوژی در راستای منافع اقتصادی و پاسخ به نیازهای اومانیستی بشر قرار گرفت و بشر که به جای خدا نشست؛میبایست بیشترین خدایی را در زمین میکرد و علم ابزار این کار بود(رضایی،3831).
بعضی از محققان مسلمان،مقولهء اخلاق پژوهشی موجود و قوانین مالکیتهای فکری را موردنظر دین اسلام دانسته و از آن دفاع کردهاند،ولی با توجه به جهانبینی اسلامی و تعریف انسان و تکامل و سعادت آن،نظر صریح اسلام غیر از آن است؛گرچه از نظر مالکیت معنوی اشتراکاتی وجود دارد که آن هم ماهیتا متفاوت است.