ملخص الجهاز:
"نخواهم که چون تو یکی شهریار تبه دارد از چنگ من روزگار (ج 6/253/600) زمانه همی تاختت با سپاه که بر دست من گشت خواهی تباه (ج 6/269/848) رستم در جای دیگر نیز نگرانی خود را از کشته شدن اسفندیار اینچنین اظهار میدارد: و گر کشته آید به دشت نبرد شود نزد شاهان مرا روی زرد که او شهریاری جوان را بکشت بدان کو سخن گفت با وی درشت14 (ج 6/267/5-824) در مورد دیگر چون اسفندیار در پاسخ نصایح و تقاضاهای رستم او را به باد استهزاء میگیرد،و به رستم میگوید«جز از بند یا جنگ چیزی مگوی» بدو گفت رستم که ای شیر خوی ترا گر چنین آمدهست آرزوی ترا بر تگ رخش مهمان کنم سرت را به گوپال درمان کنم تو در پهلوی خویش بشنیدهای به گفتار ایشان بگرویدهای که تیغ دلیران بر اسفندیار به آوردگه برنیاید به کار ببینی تو فردا سنان مرا همان گرده کرده عنان مرا که تا نیز با نامداران مرد نجویی به آوردگه بر نبرد (ج 6/270/72-867) و این اولین موضعی است در شاهنامه که رستم شخصا به رویینتنی اسفندیار اشاره میکند اما من باب استهزاء و به گونهای طعنهآمیز.
(ش-ج 4-ص 116 بیت 16) ذکر دفتر به عنوان مأخذ داستان کاموس نشان میدهد که این حکایت قبل از فردوسی نیز به صورت کتبی و ی ا ادبی وجود داشته درحالیکه مثلا داستان رستم و سهراب را فردوسی از متن کتابی نقل کرده و آن را از کسی شنیده قاست(نک:ش-ج 2-ص 170 ابیات 15 و 16) (19)-بیت اخیر را میتوان اشاره به این دانست که رویینتنی اسفندیار اصلا معلول این زنجیر بوده است که در این صورت با موتیف شمارهء D 1344 یعنی رویینتن شدن از یک جسم جادویی سروکار خواهیم داشت."