ملخص الجهاز:
"اسکندر در هکاتومپیلوس Hecatompylus (شهر صد دروازه)،که احتمالا در جنوب دامغان بود و تمام جادهها بدان منتهی میشد،توقف کرد،و سپس سپاه خود را برای گرفتن تنگههایی که در ارتباط با دریای خزر حائز اهمیت زیادی بودند،به سه قسمت کرد و سادراکارتا Sadracarta (استرآباد)را به عنوان نقطهء تلاقی معین نمود.
اسکندر فقط کمی ا ز مرزهای قلمرو ایران در زمان داریوش اول فراتر رفته بود و در نظر داشت که رود سند را مرز امپراطوری خود سازد و در آن سوی رود مزبور ممالک تحت الحمایهای بوجود آورد،و از همه مهمتر دریایی برای سپاهیان خود بیابد که مشتاق رسیدن بدان بودند.
نئارکوس با یک صد و پنجاه کشتی و پنج هزار ملوان،بعلاوه واحدهای مسلح برای حفاظت آنها،حرکت کرد و قرار بود آذوقه و مایحتاج خود را از اردوی اسکندر که در ساحل حرکت میکرد بدست آورد،ولی پس از قسمت اول سفر معلومن شد که دریانوردان مرتبا میبایست در ساحل پیاده شوند و در جستجوی غذا باشند که اغلب جز ماهی و خرمای و حتی چیز دیگری نبودنئارکوس میخواست تا زمان بارانهای شمال غربی منتظر بماند،ولی به خاطر خصومتی که هندیان نشان دادند مجبور به حرکت گردید.
اکتشاف دجله و فرات از سویی و بحرپیمایی بر روی اقیانوس هند و خلیج فارس از سوی دیگر بدین ترتیب پایان یافت،و اسکندر دستور داد در محلی به نام Charax ،در جایی که سه رود کارون، دجله و فرات به دریا میریزند اسکندریهای بنا گردد تا مرکزی جدید برای تجارت و آمد و شد سوداگران باشد."