ملخص الجهاز:
"داریوش شایگان شاید تنها اندیشمند ایرانی است که در طی سه دهه گذشته به طور منظم و با تفکر تحلیلی و در عین حال عرفانی به کالبد شکافی تقالب فرهنگی شرق(بویژه ایران)و غرب پرداخته و در این راه با ایجاد واژگانهای لازم و مفاهیم جدید و نظرگاههای بکر نقش بنیان گذارانه و پیش آهنگ داشته است.
در غرب تکنولوژی به بعد مسلطی از فرهنگ تبدیل شده است،ولی در عین حال،در تکنولوژی بعدی رهائی بخش وجود دارد(که هایدگر آن را همچون هنر،دریچهای به حقیقت میدانست)این بعد و بهمراه آن دمکراسی اسباب ورود به جهان تجددند و شرق که از هر دو این ابعاد(یا لا اقل یکی از آنها بهطور اخص) بیبهره است هنوز در پشت در تجدد مانده است.
کما اینکه،از یک سو،آشنائی فرهنگ اروپائی با بودا،که به یاری لایبنیتز و شوپنهاور و نیچه صورت گرفت،به نضج فلسفه هیچ انگارانه اروپائی انجامید و،از سوی دیگر،نفوذ تفکر تکنولوژیک در اقشار متوسط و بالای جوامع شرق باعث گسترش نوع خاصی از گونهای هیچانگاری شد که نه مقدمه هیچانگاری غربی است و نه با آن تجانسی دارد بلکه دارای حرکت و هویت ویژه شرقی است و بیشتر در ساحت برونی تا درونی فرهنگ تحقق مییابد و در عین نفی مطلق فرهنگ خودی به نفی مطلق فرهنگ بیگانه نیز میپردازد.
از این گذشته،پیشنهاد شایگان از لحاظ کاربردی نیز ممتنع است:به چه دلیل شرق بایستی از هیچانگاری خام خود بگذرد تا تازه دچار هیچ انگاری پخته از نوع اروپائی آن شود؟شرقی که با غرب اختلاف ژرف ماهوی دارد چرا باید همراه آن در انتظار ظهور خدای نوی باشد؟فیلسوفان همیشه خالق طرحهای اوتوپیائی بودهاند که گاه به واقعیت تاریخی تبدیل شده است."