ملخص الجهاز:
"برای درک حساسیت جغرافیای سیاسی کافی است به یاد آوریم که برای اولین بار بعد از دو قرن ایران دیگر با روسیه مرز مشترک ندارد؛که دریای خزر به ملک مشترک پنج کشور مستقل تبدیل شده که سه تای آنها تابحال هرگز وجود مستقل سیاسی نداشتهاند؛که تکتک کشورهای همسایهء ایران درگیر جنگ داخلی یا تجزیهطلبی جدی اقوام مرزی و قومی خود هستند؛که خطر درگیری جدی نظامی در خلیج فارس هیچگاه به حدت امروز نبوده است.
2نکتهء مهمی که باید در اینجا بررسی شود این است که چرا از اواسط قرن 19 راههای تجاری ماوراء قارهای که از مرکز و جنوب ایران میگذاشته،در مقایسه با راههای شمال با رکود مواجه شده و ثمره اقتصادی و سیاسی این تحولات،خصوصا در مناطق مرزی حساسی چون ساحل خلیج فارس،افغانستان،مکران و غرب کشور چه بوده است؟نکتهء قابل اشاره این که ایالات قفقاز همه یکدست نبوده و برخی از این ولایات نه تنها تعلق خاطر فرهنگی و تاریخی به ایران نداشتهاند بلکه خود را مستعمره و قربانی سیاست های خشن قاجاریه میدیدهاند.
برای مثال،در صفحه 47 از کشورهایی که دارای شهروندان کرد هستند به عنوان"کشورهای میزبان" آنها یاد میکند بیاعتنا به این اصل که میهمان روزی باید به خانهء خویش بازگردد!در صفحه 50 درمورد رابط اسلام و ایران و نقش کردستان میگوید: «اکثر متفکران ایرانی از تسلط اعراب و ربوده شدن دستاوردهای خود توسط قومی که از لحاظ اجتماعی عقب ماندهتر بود منزجر بودند.
فصل 6 با عنوان«مسئلهء ارضی و جنگ ایران و عراق»به قلم مک لاکلن،با اشاره به اینکه مرزهای ایران و عراق هیچ وقت به صورت دقیق و نهایی مشخص نشدهاند، تصویری عام و بیشتر سیاسی تا جغرافیایی از جنگ میان دو کشور ارائه میدهد که کمک زیادی به روشن شدن موضوع کتاب نمیکند."