ملخص الجهاز:
"ایران پنج سال پس از آن به دفتر بین المللی کار که تازه تأسیس شده بود پیوست،اما قانونگذاری در مورد وضعیت کارگران و بیمهء آنها هنوز یک رؤیای دور دست بود که علت آنرا میتوان ضعف دولت مرکزی دانست که در طول جنگ جهانی اول کاملا تضعیف شده بود و تنها از اوایل دههء 0031 به بعد جان تازهای گرفت.
حزب توده نسبت به این عمل اعتراض کرد و کمیسیونی را از فدراسیون جهانی اتحادیههای صنفی برای رسیدگی به وضعیت اتحادیههای جدید به کمک طلبید اما رفتار ها و دوروییهای زیرکانهء افراد مسئول و همچنین رقابت اعضای کمونیست و غیرکمونیست کمیسیون باعث عدم ارائه گزارشی منفی از سوی آنان شد"33 (به تصویر صفحه مراجعه شود) گام بعدی در جبههء بیماریهای اجتماعی،کارمندان دولت-و بهطور خاص کارمندان وزارت آموزش و پرورش-بهرهمند ساخت و باعث شد در سال 9231 آنها تحت پوشش بیمهء درمانی شرکت بیمهء ایران قرار بگیرند.
اما اگرچه تأمین اجتماعی و سازمان بیمههای اجتماعی کارگران تحت تأثیر این نیروها قرار میگرفتند و خود در واقع توسط آنها محدود میشدند،اما اثرات ناشی از اقداماتشان را نیز حس میکردند و خود بخشی از یک تغییر تکنوکراتیک قدرتمند بودند.
کاملا مشخص بود که رژیم سیاسی حاکم بر کشور در دورهء پس از مصدق به انجام سرمایهگذاریهای مالی و اداری لازم برای تأمین اجتماعی و رفاه کارگران ندان متعهد نبود،اما بااینوجود تأمین اجتماعی و سازمان بیمههای اجتماعی کارگران نتوانستند به پیشرفتهای مالی و اداری نسبتا خوبی در دههء 0331 نایل شوند،که این مسئله احتمالا منعکسکنندهء حرکت دیوانسالارانه بود که مرکز آن در سازمان برنامه قرار داشت و نشاندهندهء دگرگونی نهایی ایران از یک حکومت نیمهاستعماری به یک حکومت بسا استعماری بود."