ملخص الجهاز:
"172-3 ) ویژگیهای جامعهی دنیوی بر طبق نظر ویلسون،دنیوی شدن در مدرنیته مستلزم وجوه زیر است: توقیف مالکیت و تسهیلات مؤسسات دینی به دست نیروهای سیاسی؛ تغییر از کنترل دینی به کنترل دنیوی در زمینهی فعالیتها و کارکردهایی که قبل از این برعهده دین بوده است؛ انحطاط در نسبت زمان،انرژی و منابعی که انسانها به علائق مافوق تجربی اختصاص میدهند؛ افول نهادهای دینی؛ از میدان بدر کردن رفتار و نیز فرائض دینی از طریق مطالبهی اینکه دقیقا مطابق با معیار فنی عمل شود؛ جایگزینی تدریجی آگاهی خاص دینی(که اتکا به تعویذها، ،مناسک،افسونها یا نمازها را نیز دربر میگرفت)با علاقهی اخلاقی وسیعا الهام گرفته از امور معنوی؛ رها ساختن تفسیرهای عرفانی،شاعرانه و هنری از طبیعت و جامعه به نفع توصیف امر واقع،و همراه با آن،جدایی دقیق تمایلات ارزشی و عاطفی از جهتگیریهای شناختی و ثبوتیگرا (پوزیتیویستی).
آیا تروبریاندها و آزاند خودشان بین اعتقاد و اعمال علمی و غیر علمی تمایز قائلند یا این فقط برای ما مشهود است؟ آیا آنها میدانند کدام کارآمد است و کدام نیست یا نه؟اگر آنها این تفاوت را تشخیص نمیدهند،چرا تشخیص نمیدهند؟اگر آنان از این تفاوت باخبرند چرا به استفاده از اعتقادات و تکنیکهایی که کارآمد نیستند ادامه میدهند؟در حالی که تکاملگرایان با اشاره به استعدادهای پستتر خردورزی پاسخهایی به این پرسشها ارائه کردهاند-چنانکه تیلور تلاش میکرد منطق شکلی از تفکر را نشان دهد که از افشای نارساییهای فنی چنین نظامهایی خودداری میورزد-انسانشناسان قرن بیستم نوعا این پاسخها را با تمرکز بر منافع غیر ابزاری کنشها و اعتقادات به لحاظ فنی عقیم ارائه کردند و از این بحث کردند که چنین رویکردی،غیر علم را در[دوران] مدرنیته نیز تبیین میکند."