خلاصة:
قرآن و اهل بیت،به وجود زبان ویژهای برای قرآن کریم قائلاند؛ زبانی که کارکرد و کاراییهای آن تنها درخور قرآن کریم و رسالت جهانی آن است.زمانی زیادی است که ما زبان قرآن و زبان عربی را عین یکدیگر قلمداد کردهایم.این تلقی را به مثابه اصلی موضوعی در تعامل خود با قرآن کریم و تعلیم و تعلم آن قرار داده و از ابعاد و پیامدهای این تلقی غافل ماندهایم.زبان قرآن،بیش از تشابهاتی که با عربی معمول نزد عرب دیروز و امروز دارد،دارای تفاوتهای اساسی با آن است.توجه به آن تفاوتها بسیار ضروری است و در زوایای ظریف همین تفاوتها آثار و کارکردهای زبان قرآن آشکار میشود.
ملخص الجهاز:
"اما آیا عربی الهی به این معنا است که برای بشر قابل فهم نیست؟ خیر!زیرا چنین تصوری،موجب تعطیل قرآن خواهد بود؛بلکه میگوییم این زبانی است که واضع آن خدا است،همان آفرینندهء زبانها،همو که همه چیز را به نطق آورد: أنطقنا الله الذی أنطق کل شیء (فصلت12/)و همان«حکیم سخن در زبان آفرین»که معلم قرآن و خالق انسان و تعلیمدهندهء بیان است: الرحمن؛علم القرآن؛ خلق الإنسان؛علمه البیان.
یک عربزبان در اینکه و الفجر (فجر1/)به چه معنا است،قطعا دچار تردید نمیشود،ولی اینکه مراد از والفجر چیست و این والفجر با چه هدفی ذکر شده است و چه ربطی با و لیال عشر (همان2/)دارد و این دو،چه رابطهای با و الشفع و الوتر (همان3/)دارند و در نهایت همهء اینها چه ربطی با ألم ترکیف فعل ربک بعاد (همان6/) دارند،چنین سؤالاتی برای یک عربزبان یا عربیدان به صرف عرب بودن یا عربیدان،قابل حل نیست؛1چنانکه در قرآن کریم دربارهء افراد عصر نزول چنین تصریحاتی دیده میشود: و منهم من یستمع إلیک حتی إذا خرجوا من عندک قالوا للذین أوتوا العلم ماذا قال آنفا.
همچنین با توجه با آنچه دربارهء شیوهء آموزش زبان قرآن گفته شد،پیشنهاد میشود که در این زمینه مانند زمینههای بسیار دیگر،مطالعات تخصصی صورت بگیرد و کارایی و کارکردهای«زبان قرآن»از این زاویه تبیین و تحلیل شود،و جا دارد بار و بهرهای که کشورهای دیگر برای مقاصد دنیوی خود از رهگذر ترویج زبان خود برمیدارند،مورد توجه ما برای مقاصد الهی تربیت انسان قرار گیرد."