خلاصة:
هسته مرکزی نظریه امام خمینی در پیریزی تجدد متعالیه به شالودهء فطرت بازمیگردد و بیشناخت فطرت،شناسایی تجدد متعالیه در نظر ایشان میسور نمینماید.از سوی دیگر بهرغم احتجاب فطرت،بنیادها و طینت فطرت با حنیفیت ملازمه دارد.وانگهی فطرت و انفطار با تجدد مستمر عالم،و صیرورت آدمی در اشتداد عالم جسم به خصوص تحول استعلایی او در حرکت جوهریه ملازمه دارد.اما آدمی،در پساندازها و پوشیدگیهای متلون فطرت،بر آن شد که خود صورتگر عالم است.لذا صیرورت متعالیهء ابتنا یافته بر طینت ارتقاییهء آدمی در فطرت اول و غیر محجوبه با فطرتهای محجوبه و ثانویه،هریک با رویکردی متمایز،به تجدد و تصرف منتهی میگردد.بر این اساس،تجدد فطرت گرایانه بنا شده بر «اولی»متوازن و مطابق با ماهیت و سرشت انسان،و تجدد خودبنیاد منطبق با رویکردهای تکساحتی تمدن جدید،مقهور غلبهگری ساحت تمتع و به دور از فطرت به ودیعه گذارده در آدمی است.
ملخص الجهاز:
"امام خمینی از فطرت اولیه اینگونه یاد میکند: بدان که مقصود از فطرت الله که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده،حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت،خمیزهء آنها بر آن مخمر شده است و فطرتهای الهی،چنانچه پس از این معلوم شود،از الطافی است که خدای تعالی به آن اختصاص داده بنی الانسان را از بین جمیع مخلوقات و دیگر موجودات،یا اصلا دارای اینگونه فطرتهایی که ذکر میشود،نیستند یا ناقصاند و حظ کمی از آن دارند.
(همان) اما آنچه در مدرنیته محقق شده است،به اختیار و آزادگی کامل انسان نمیانجامد؛چه در هر صورت و حتی در صورت تحقق«مدرنیتهء تمام»،باز هم آدمی به امنیت و آرامش و کمال مطلق رهنمون نخواهد شد: پس جناح عشق را به راحت و عشق به حریت،دو جناحی است که به حسب فطرت الله غیر متبدله در انسان به ودیعه گذاشته شده که به آنها انسان طیران کند به عالم ملکوت اعلی و قرب الهی.
بهرغم پیدایش فطرت ثانی در آدمی و غلبهء ساحت تمتع در عالم مدرن،این غلبه نتوانسته تمامی استعدادهای فطری و قدسگرایانهء در انسان را محدود سازد؛زیرا در اندیشهء متجددانهء ابتنا یافته بر فطرت اول در امام خمینی،به دلیل معماری متحد«قلب» و«دل»و«تمنا»بر مدار هویت حقیقی و هویت کلیه و مطلق با نوعی موازنه و اعتدال در ساحات مختلف روبهرو هستیم.
(همان،ص 28) نتیجه با توجه به نکات گفته شده میتوان نتیجه گرفت که فطرت به عنوان نقطهء عزیمت اسلام در تجلی ایجادی و وجودی،گزارشگر نحوهای از وجود انسان و نسبت او با تحولات عالم است که متضمن ورود آدمی در ساحات مادی و معنوی است."