ملخص الجهاز:
"خیال اما خود ریشه و تبارش را در یک کلام؛آدمها با خیالشان به مرتبه هنرمندی میرسند.
مهدی فرهادیان،بیشترین اعتبار و بهره خود را از خیالی میگیرد که رنگ و بوم،مجال واگویی و داستان سرایی آنها را فراهم آورده است.
این رویکرد،با زرق و برقهایی که به شکل دایره در متن تصاویر رها گشته،دو چندان شده است.
داستانی که میتوان به این صورت روایت کرد:ماجرا ابتدا از سرخوشیهایی آغاز میشود که بیشتر به ولنگاری شباهت دارند تا به فراغت خیال؛ مانند:تابلوهای صور فلکی و استادیوم آزادی.
گویی داستان به فرجام خود در تابلوی محدوده نزدیک شده است.
این تابلو من را به یاد جملهای از یک شاعر عرب میاندازد:برخی از مواقع حقیقت حکم شیشه را دارد؛ علی رغم آنکه خود را به ما نشان میدهد،همچنان ما را از آن جدا میکند.
به عبارتی،تکنیک ابزاری شده برای بروز خیال، خیالی که بسیار زودتر از آنچه تصور میشد،رنگ و بوی نوستالژی به خود گرفته است."