ملخص الجهاز:
"کما اینکه حتی در دانشگاهها و مراکز فرهنگی دیگر هم در مورد آثار کیارستمی در مقایسه با فیلمسازان دیگر،نقد و نظر کمتری انجام میگیرد و جلسات کمتری برگزار میشود و حق او به عنوان یک فیلمساز مطرح بینالمللی ادا نشده است.
حالا به طور مشخص پرسش من این است که نشانهشناسی و واسازی که ابزاری است غربی،چگونه میتواند اثری را که در زیستبوم ایران و توسط یک ایرانی با مشخصههای این سرزمین ساخته شده مورد تحلیل و نقد قرار دهد.
من برای بررسی آثار کیارستمی نشانهشناسی را انتخاب نکردم،بلکه این کارگاه را در ادامه کارگاههای گروه نشانهشناسی فرهنگستان هنر برگزار کردم و فقط انتخاب متن هنری من آثار عباس کیارستمی بود.
یعنی آیا ما همیشه باید از زاویه دید روایت اصلی به موضوعات و پدیدهها نگاه کنیم؟به بیان دیگر،نمیشود از حاشیه به اصل برسیم؟مثال ملموس دیگر این که در یک اثر داستانی که ما شخصیتی محوری داریم و داستان از نگاه او روایت میشود،آیا نمیشود با شخصیتی فرعی به داستان نگاه کنیم؟روش واسازی روشی است که این قابلیت را دارد که با طرح پرسش«چه میشود اگر..."