ملخص الجهاز:
"احمدیان:البته این سؤال لایههای متفاوتی دارد،ولی میتوانم از اینجا آغاز کنم که مخاطبی که آشنایی چندانی با هنر و تاریخ هنر ندارد،وقتی از نزدیک با چنین شخصیتی یا آثار چنین فردی مواجه میشود،برای من این پرسش پیش میآید که این مخاطب از تصاویر، نقاشیها و شخصیت چنین فردی چه تصوری دارد و چه سؤالاتی برایش پیش میآید،و بعد اینکه یک کارشناس با بینش،حساسیت و تخصص خود،آثاری مثل آثار مکرمه قنبری را در چه جایگاهی قرار میدهد.
برای مخاطب عام شاید در درجه اول این مسئله تعجببرانگیز باشد که«مگر میشود کسی با پیرامون خودش اینچنین دشوار است زیستن در آن،این قدر خلوص و آنیت داشته باشد و خودش را بیواسطه بیان کند؟»چون معمولا در شرایط سخت،آدم به راحتی خودش و روحش را نشان نمیدهد و در دسترس دیگران قرار نمیدهد.
هادی:با توجه به اینکه شما روی«شفاف بودن»شخصیت و آثار ایشان تأکید دارید،از دو جنبه عقلانی و ریاضیاتی بودن،و جنبه عشق محورانه یا عاشق بودن،کدام به مکرمه قنبری نزدیکتر است؟ احمدیان:من معتقدم که به هیچ عنوان«عقلانی»نیست،چون در مورد همین نکتهای که شما به شکل دیگری روی آن انگشت گذاشتید که آیا عقلانیت در دنیای تصویری مکرمه دیده میشود یا احساس ناب،فوران عاطفه در آثار او مشخص است.
بنابراین میتوانیم به این شکل ببینیم که مکرمه قنبری هم مثل بسیاری،در فضای رمانسی زندگی میکند که خودش از آن با خبر است و به دلیل همان حادث شدن او فرصت پیدا میکند که دنیای رمانس خود را به زبان نقش و تصویر بیان کند.
هادی:آقای سوری،شما درباره شیوه تصویر کردن جهان تصویری خانم قنبری و در مورد موضوعات آثارش مباحی را مطرح کردید، از جمله«گله گویی»او،و مسئله دیگری که گفتید در خلوت نقاشی میکرد."