ملخص الجهاز:
"طبق تقسیمبندیای که فرمودید سال به بهار و زمستان تقسیم میشده و شب یلدا نقطه صفر آن بوده؛با توجه به نوید پیروزی روز بر شب توسط سیاهزنگی،آیا ارتباطی بین سیاه و زمستان وجود داشت؟ چون بهار آغاز چیرگی روز بر شب و پایان سیاهی است،احتمالا در تفکر کهن ایرانی معنای ویژهای داشته و قطعا ریشهای در آداب و سنن ما دارد.
آیا مشابه سیاه در کشورهای دیگر وجود دارد؟ به این صورت نه،اما اشکال نمایشی خندهآوری مانند تخت حوضی که وجه زن پوشی دارد در عشقآباد هم هست.
برگردیم به موضوع بهار و زایش زمین،همان طوری که احتمالاتی میرود دیوانوشه مشابه دیونوسوس در ایران بوده،آیا مشابه آیین فالیک که تلاشی بود برای بر سر غیرتآوردن زمین در یونان باستان،در ایران نیز وجود داشته است؟در اطراف گرگان نشانههایی از فلوس یا فالیک را داریم؛در قبرستانی چیزهایی مانند فالیک وجود دارد،ولی چون تفکر کهن ما یک تفکر کشاورزی و مرتبط با زمین است،قطعا این چشنها بیارتباط با نوزایی طبیعت نیستند."