ملخص الجهاز:
"شایان ذکر است که افراد عقب مانده ذهنی به طور خاصی مستعد ابتلا به مشکلات عاطفی و رفتاری هستند، اما احتمال همزمانی عقب ماندگی ذهنی و اختلالهای روانی از 10 تا 80 درصد گزارش شده است (بورث ویک، 1994؛ کریس، 1994).
علل مطرح شده برای میزان شیوع بالای آسیب روانی در افراد عقب مانده ذهنی، بر احتمال بیشتر وجود نقایص بیولوژیکی، شناختی و اجتماعی در این افراد که آنان را به صورت بیمارگونه آماده مواجهه با مشکلات زندگی روزمره میکند تمرکز داشته است (اتون، 1982؛ ماستون، 1994؛ نزو و نزو، 1994).
بررسی رابطه بین ضریب هوشی افراد عقب مانده ذهنی و اختلالهای روانی روش در این تحقیق از روش زمینهیابی استفاده شد.
همان طور که ایتون و منولاسینو در سال 1982، ماستون و سوین در سال 1994 و نزو و نزو در سال 1994 مطرح کردهاند علل بالا بودن میزان شیوع اختلالهای روانی در افراد عقب مانده ذهنی میتواند ناشی از نقایص بیولوژیکی، شناختی و اجتماعی در این افراد باشد که آنان را به صورت بیمارگونه آماده هرگونه مواجهه با مشکلات روزمره می کند.
از آنجایی که زنان نسبت به مردان بیشتر قادرند حالت درونی خود را ابراز کنند لذا رابطه بین هوش و حالت های درونی در این افراد بهتر از مردان نمایان شده است.
این تحقیق نشان داد که میزان اختلالهای روانی در افراد عقب مانده ذهنی خفیف و مرزی به ویژه زنان نستبا رایج است.
آرچر (2001) این نظر را مورد تردید قرار می دهد زیرا کودکان پرخاشگر قدرت دستکاری روابط اجتماعی و فهم و درک موقعیت ذهنی و عاطفی قربانی را دارند و از پرخاشگری رابطه ای به عمد برای آزار دیگران استفاده می کنند."